پادکست خاطرات مرضیه حدیدچی دباغ
پادکست خاطرات مرضیه حدیدچی دباغ
پادکستی از کتاب: خاطرات مرضیه حدیدچی دباغ
نویسنده: محسن کاظمی
گویندۀ پادکست: افسانه محمدی
معرفی کتاب خاطرات مرضیه حدیدچی دباغ:
محسن کاظمی در کتاب خاطرات مرضیه حدیدچی (دباغ)، به ذکر خاطرات و جان فشانیهای طاهره دباغ، یکی از مبارزان زن پیش از انقلاب، که به او لقب مادر بزرگ انقلاب را دادهاند میپردازد.این کتاب به همگان یادآوری میکند که مردان تنها مبارزان این عرصه نبودند و زنانی هم بودند که بر سر اعتقادات و آرمانهایشان جنگیدند تا این پیروزی را نصیب مردم ایران کنند. کتاب خاطرات مرضیه حدیدچی دباغ به کوشش سماوا و با گویش افسانه محمدی صوتی شده است.
مرضیه حدیدچی دباغ، از شاگردان آیتالله سید محمدرضا سعیدی بود. وی از جمله زنان مبارزی که در راه انقلاب اسلامی فعالیتها و حرکتهای سیاسی خود را از سال 1346 آغاز کرد و مبارزاتش را تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داد. دباغ با جامعه روحانیت مبارز همکاری داشت و پس از دوبار بازداشت توسط ساواک با کمک محمد منتظری و با پاسپورت جعلی از کشور خارج شد. خاطرات او مملو از اتفاقهای کوچک و بزرگ، دلبستگیها و دلزدگیها، تمایلات روحی و روانی و عقلانی، انتخابهای اعتقادی و آزمایشهای الهی است. مرضیه حدیدچی در این کتاب از شکنجههای ساواک میگوید:
«شکنجهها با سیلی و توهین و به تدریج با شلاق و باتوم و فحاشی جان فرسا شروع شد. چند بار دست و پایم را به صندلی بستند و مهار کردند و کلاهی آهنی یا مسی بر سرم گذاشته و بعد جریان الکتریسیته با ولتاژهای متفاوت به بدنم وارد میکردند که موجب رعشه و تکانهای تند پیکرم میشد. شلاق و باتوم، کار متداول و هر روز بود که گاهی به شکل عادی و گاهی حرفهای صورت میگرفت. در مواقع حرفهای آنقدر شلاق بر کف پاهایم میزدند که از هوش میرفتم. بعد با پاشیدن آب هوشیارم کرده مجبور میکردند تا راه بروم که پاهایم ورم نکند. دردی که بر وجودم در اثر این کار مستولی میشد طاقت فرسا و جانکاه بود.
پس از دستگیری توسط ساواک و تحمل شکنجههای بسیار، به دلیل شدت جراحتها از زندان آزاد شد. ساواک که از زنده ماندن او نا امید شده بود او را آزاد کرد تا مرگش طبیعی جلوه کند اما دباغ پس از جراحی و درمان به خارج از کشور فرار کرد. دباغ ابتدا به لندن رفت و بهمدت شش ماه در یک هتل، به عنوان نظافتچی در قبال مقداری غذا و جایی برای خواب مشغول بهکار شد. او در فرانسه و انگلیس در اعتصاب غذاهایی برای آزادی زندانیان سیاسی ایرانی شرکت کرد. در عربستان سعودی به توزیع اعلامیههای امام خمینی در میان زائران میپرداخت اما بیشتر فعالیتهای او در خارج از کشور مربوط به آموزش مبارزات چریکی در در سوریه و لبنان زیر نظر محمد منتظری و با حمایت امام موسی صدر میشد. او در برپایی یک اردوگاه نظامی در سوریه برای آموزش چریکهای ضد شاه ایرانی مشارکت داشت و توانست نسل جوانی از ایرانیان مبارز را با تاکتیکهای شبهنظامی آشنا کند.»
محسن کاظمی در مقدمه این اثر نوشته است: «اگر حافظه به یاری خانم دباغ میآمد و او تمام دیدهها، شنیدهها، مواجهات و برخوردها و… را با ذکر جزییات و مشخصات میگفت، امروز شما کتابی چند جلدی از خاطرات وی را پیش روی داشتید. از این رو ما نیز انتشار این کتاب را به منزله خاتمه شرح نکات و نقاط مهم خاطرات خانم دباغ نمی دانیم و برای تکمیل آن در فکر تدارک دفتری دیگر با استفاده از خاطرات افراد خانواده، هم رزمان، دوستان و حتی منتقدین وی هستیم».
نویسنده: محسن کاظمی/گوینده: افسانه محمدی
قسمت اول فایل صوتی
دریافت قسمت اول پادکست
قسمت دوم فایل صوتی
دریافت قسمت دوم پادکست
قسمت سوم فایل صوتی
دریافت قسمت سوم پادکست