زینب عرفانیان از کتاب مربع های قرمز می گوید
زینب عرفانیان از کتاب مربع های قرمز می گوید
کتاب مربعهای قرمز، نوشتهی زینب عرفانیان، به خاطرات حاج حسین یکتا، از دوران کودکی تا پایان دفاع مقدس پرداخته و برهه حضور وی در دفاع مقدس در این کتاب برجسته شده است. کتاب «مربع های قرمز»، عنوان سؤال برانگیزی است که جلد کتاب نیز بر اساس آن طراحی شده است.
تلاش کتاب بر این است که تمامی زوایای حاشیهای و متنی هشت سال جنگ را در اختیار خواننده قرار دهد و تا حد ممکن سختیهای گوناگون این حرکت سرنوشتساز را به زبانی ساده و روان در بین نسل بعد از جنگ منعکس کند.
این مجموعه خاطرات که به قلم زینب عرفانیان در چهارده پرده و در 541 صفحه نگاشته شده، تا کنون در بیست و نه نوبت توسط نشر شهید کاظمی روانه بازار گشته و توسط گروه فرهنگی سماوا صوتی شده است که در پلتفرمهای کتابراه، فیدیبو و طاقچه قابل دسترسی است.
زینب عرفانیان در ابتدا علل نگارش کتاب را مورد بررسی قرار داد و ابراز کرد: پس از اتمام نگارش کتاب «رسول مولتان» قسمتم شد در یک سفر راهیان نور شرکت کنم. بهطور اتفاقی با حاج حسین یکتا، راوی کتاب «مربعهای قرمز» آشنا شدم و پای سخنانش نشستم و در انتهای مراسم نیت نوشتن از شهدا برایم ایجاد شد. بعد از این موضوع زمان زیادی نگذشت که به دعوت حسین یکتا برای نگارش کتاب دست به قلم شدم.
وی پیرامون قلم زنان در روایت یک حوزه مردانه بیان کرد: جدای از اینکه بنده خودم این کار را انتخاب نکردم ولی در کارهای مشابه که قلم زنانه بهسراغ کار مردانه میرود با احترام برای قلم پر صلابت مردانه، قائل به این هستم که قلم پر ظرافت زنانه جزئیات و پشت صحنه بیشتری را به نمایش میگذارد و دست مخاطب را گرفته و بین وقایع کتاب میگرداند و میخنداند و میگریاند. وقایعی که با قلم زنانه پرده از جزئیات آن برداشته شده است.
پس نه تنها منعی نمیبینم برای روایت کار مردانه توسط قلم زنانه، بلکه معتقدم که گاهی تأثیر قلم زنانه برای یک روایت مردانه تاثیرگذارتر است.
عرفانیان در ادامه پیرامون جزئیات کتاب مربعهای قرمز اظهار کرد: در این اثر بیش از صد روایت شهید نقش بازی کردهاند. شهدایی که هر کدام یک کتاب هستند. مثل روایت آقا مهدی زینالدین، روایت شهادت جعفر احمدی میانجی و روایت شهادت محمد زلفی.
من به عنوان نویسنده کتاب با روایت شهید زینالدین فرمانده جوانی که کمتر از سی سال سن داشت و در خطر همیشه یک قدم جلوتر از نیروهایش حرکت میکرد. روایت دلسوزیهای او برای نیروهایش. روایت چشمهای همیشه سرخ و بیخواب او. روایت لحظه شهادتش و خبر شهادتش که نیروهایش را یتیم کرد ارتباط بیشتری برقرار کردم. اما تمام این روایات یک روایت تلخ مشترک در دلشان داشتند، روایت حس تلخ جا ماندن راوی در دنیایی که بعد از شهادت رفقایش در آن غریبه است.
وی در آخر از چالشهایش در خصوص تهیه مصاحبه و جمعآوری گفت: شغل راوی که روایتگری بود و خاطراتی که بر اثر تکرار شاخ و برگ و رنگ و لعاب گرفته بودند و به عبارتی دست و پا درآورده بودند. خاطراتی که باید به واقعیت خود نزدیک میشدند با راستیآزماییهای مکرر. البته به جز این، سختی کار با فردی پر مشغله و پر سفر بود که البته حاج حسین یکتا انصافا تلاش و همکاری ستودنیای با بنده برای انجام کار داشتند. از چالشهای دیگر این کار و هر کار دیگری که قرار است در زمره تاریخ شفاهی قرار بگیرد، مستندسازی روایتها بود.
این اثر با توجه به تعداد بالای شهدایی که در خود دارد، ناگریز به روایت برخی از آنها بود نه اینکه زندگینامه هر کدام را آورده باشد. حالا شهیدی با روایت مختصرتر و شهیدی با روایت جامعتر. برای رسیدن به روایت متقن از هر کدام سلاح مصاحبهکننده سؤال بود و همچنین تماس با دیگر شاهد این وقایع. در چند مورد هم با خانواده شهدا تماس گرفتم و از زبان خواهر و برادر شهدا روایاتی دریافت کردم.
وی پیرامون علت نامگذاری کتاب «مربعهای قرمز» اظهار کرد: «حاج حسین یکتا» در زمان جنگ مسئول آمار گردان در «عملیات بدر» بود، لذا دفترچهای از نام افراد لشکر با خود به همراه داشت و هرگاه فردی شهید میشد در مقابل نام او یک مربع با خودکار قرمز میگذاشت، پس از گذشت مدتی آرزو کرد تا زمانی یکی از این مربعهای قرمز در مقابل نام خودش قرار بگیرد که نهایتا با مجروحیتش در عملیات بدر از ناحیه شکم این دفترچه خونین شد.
وی در مورد جلد کتاب «مربعهای قرمز» خاطرنشان کرد: نقش روی جلد کتاب برگرفته از همان دفترچه است، دفترچه خونینی که پر از «مربعهای قرمز» بود.