نقد ادبی چه تفاوتی با نقد کتاب دارد
نقد ادبی چه تفاوتی با نقد کتاب دارد؟
نقد ادبی چیست؟
همۀ اشکال هنری منتقدان خود را دارند. نقد یک هنر یا علم نیست، روش و نظریهای ندارد. یک کاردستی با اصول و ابزارهای مختلف است. یک کاردستی دشوار، اما همیشه تابع هنر. به همین دلیل است که باید متفاوت باشد همانطور که آنها بودهاند. نقد نحوه ارزیابی و تفسیر هنر است. هنگام خواندن، خواننده معمولاً تفسیری از اثر را شکل میدهد. تفسیر یک فرد از یک اثر اغلب بر اساس تجربه زندگی، فرهنگ و تاثیرات است. برخی از خوانندگان و منتقدان این تعابیر را میگیرند و نقد ادبی مینویسند.
تعریف نقد ادبی، تحلیل، مقایسه، ارزیابی و تفسیر یک اثر ادبی است. منتقدان ادبی که اغلب درگیر مناظره با منتقدان دیگر برای کمک به اثبات نظرات خود و قضاوتهای ارزشی هستند، امیدوارند که ارتباط معناداری را برای خواننده فراهم کنند.
در حالی که بیشتر نقدهای ادبی مکتوب مربوط به قرن بیستم است، سوالات مربوط به ارزش اجتماعی ادبیات به زمان افلاطون و ارسطو برمیگردد.
ارسطو در شعرهایش بر اهمیت هنر ادبی تاکید کرد. او توانست بینشهای جهانی را برای مخاطبانی که منتقدان امروزی هنگام نوشتن نقد ادبی آن را اقتباس کرده اند، ارائه دهد.
نقد ادبی چه تفاوتی با نقد کتاب دارد؟
اگر چه نقد کتاب و نقد ادبی از بسیاری جهات شبیه به هم هستند، اما با یکدیگر تفاوت دارند. نقد کتاب توصیف و اغلب ارزیابی یک کتاب است که طول آنها میتواند از چند جمله تا چند صفحه باشد. اگر چه بسیاری از نقدهای کتاب تحلیلی هستند، اما نقد ادبی محسوب نمیشوند. نقد ادبی عموماً توسط محققان نوشته میشود و در مقایسه با نقد کتاب، تحلیل و ارزیابی عمیق تری دارد.
در حالی که برخی ممکن است این اصطلاحات را مترادف به کار ببرند، و اگر چه آنها مرتبط هستند، بین نقد ادبی و نظریه ادبی تفاوت وجود دارد. نقد ادبی مطالعه یک متن میتواند با یک نظریه ادبی خاص آغاز شود.
نظریه ادبی ایدهای است که نقد ادبی را هدایت میکند. یکی از راههای اندیشیدن به نظریه ادبی این است که به عنوان یک لنز انتقادی یا راهی برای مشاهده یک اثر خاص عمل میکند. یک لنز انتقادی به منتقد این امکان را میدهد که متنی را در یک نظریه خاص تحلیل کند. منتقد با استفاده از دریچه انتقادی، متن ادبی را بر اساس فرضیات درون یک نظریه خاص ادبی ارزیابی میکند و سپس نقد ادبی را مطرح میکند.
انواع نقد ادبی
نقد ادبی انواع مختلفی دارد. تمام نقد ادبی نظری است که مبتنی بر شواهدی است که به تاریخ یا فرهنگ مربوط میشود. همه نقدهای ادبی به بحث درباره اثر میپردازند و اثر را به بینشهای مبتنی بر نظریه ادبی مرتبط میکنند.
نقد سنتی
نقد سنتی اطلاعات مربوط به بیوگرافی یک نویسنده اعم از فرهنگ، پیشینه و تاریخ آن را ارزیابی میکند.
منتقدانی که از دریچه انتقادی سنتی نگاه میکنند، معتقدند که با درک زندگینامه نویسنده و دورهای که اثر در آن نوشته شده است، میتوانند یک اثر را ارزیابی کنند.
نقد جامعه شناختی
نقد جامعه شناختی، یک متن را بر اساس رابطه آن با جامعهای خاص و بافت اجتماعی بزرگتر آن ارزیابی میکند. مشاهده یک متن از طریق این دریچه انتقادی شامل مطالعه جایگاه نویسنده در جامعه و نحوه دریافت مخاطب از یک اثر است.
نقد جدید
نقد جدید از نقد سنتی جدا شد. در جایی که نقد سنتی بر زندگینامه و تاریخ تمرکز میکند، نقد جدید بافت تاریخی، سیاسی یا بیوگرافی را نادیده میگیرد. این لنز انتقادی هنگام ارزیابی به جای هر احساسی که ممکن است برانگیزد، بر ساختار و شکل یک اثر ادبی تمرکز میکند.
نقد خواننده-پاسخ
در جایی که نقد جدید جدای از هر احساسی بر شکل و ساختار یک اثر متمرکز میشود، نقد پاسخ-خواننده برای ارزیابی یک متن ادبی بر احساسات خواننده تکیه میکند. این لنز انتقادی تاثیر یک متن را بر خوانندگان مختلف بررسی میکند. نقد پاسخ-خواننده فرض را بر این میگذارد که یک اثر ادبی هیچ معنای صحیح و روش واحدی برای تحلیل ندارد و متکی بر این باور است که یک اثر تا زمانی که خواننده آن را تجربه نکند معنایی ندارد.
نقد اخلاقی-فلسفی
این سبک نقد ادبی بر اساس شایستگیهای اخلاقی به ادبیات میپردازد. منتقدان نقد اخلاقی-فلسفی آثار ادبی را بر اساس گزارههای اخلاقی و قضاوتهایی که شخصیتها و نویسنده در سراسر متن ادبی بیان میکنند ارزیابی میکنند.
نقد روانکاوانه
این شکل از نقد ادبی، ادبیات را بر اساس تمایلات روانشناختی و روان رنجوری شخصیتهای درون یک قطعه خاص از ادبیات بررسی میکند. منتقدان روانکاوی معتقدند که افکار ناخودآگاه نویسنده از طریق آثار او بیان میشود.
نقد عملی
این مطالعه درباره ادبیات، خوانندگان را تشویق میکند تا متن را بدون توجه به زمینههای بیرونی مانند نویسنده، تاریخ و مکان نگارش، یا هر اطلاعات متنی دیگری که ممکن است خواننده را روشن کند، بررسی کنند.
فرمالیسم
فرمالیسم خوانندگان را وادار میکند تا با بررسی عناصر رسمی آن، مانند زبان و مهارت فنی، درباره شایستگی هنری ادبیات قضاوت کنند. فرمالیسم طرفدار یک قانون ادبی از آثاری است که بالاترین استانداردهای ادبیات را که توسط منتقدان فرمالیست تعیین شده است، نشان میدهد.
پساساختارگرایی
نقد ادبی پساساختارگرایی ایدههای انسجام رسمی و ساختاری را کنار گذاشت و هر گونه حقایق جهانی مفروض را که متکی به ساختار اجتماعی تاثیرگذار بر آنها بود، زیر سوال برد. یکی از نویسندگانی که نقد پساساختارگرایی را شکل داد، رولان بارت است (پدر نشانه شناسی یا مطالعه نشانهها و نمادها در هنر).
ساختارشکنی
ساختارشکنیها ایدهها یا استدلالهای متن را جدا میکنند و به دنبال تضادهایی میگردند که هر خوانش متنی را غیرممکن میکنند.
نقد فمینیستی
با قدرت گرفتن جنبش فمینیستی در اواسط قرن بیستم، منتقدان ادبی به دنبال مطالعات جنسیتی برای شیوههای جدید نقد ادبی بودند. آنها متون را با آگاهی از این که جوامع با مردان و زنان به طور ناعادلانه رفتار میکند، در نظر میگیرند. نقد فمینیستی متون را در پرتو نهادهای فرهنگی مردسالار، زبان فالوسنتریک (مرد محور)، کلیشههای مردانه و زنانه و رفتارهای نابرابر با نویسدگان زن و مرد تحلیل میکند.
نقد مارکسیستی
این مکتب فکری بر اساس نوشتههای کارل مارکس ادعا میکند که تاریخ و فرهنگ عمدتاً مبارزهای بین طبقات اقتصادی است و ادبیات اغلب بازتابی از نگرشها و علایق طبقه غالب است.
بیانیهای که اغلب از مارکس تکرار میشود، ایدهای اساسی را بیان میکند که مخصوص این شکل از انتقاد است. “این آگاهی مردان نیست که وجود آنها را تعیین میکند، بلکه برعکس، وجود اجتماعی آنها است که آگاهی آنها را تعیین میکند.”
فواید نقد ادبی
- نقد ادبی جهان بینی شما را گسترش میدهد. با بررسی آثار ادبی از طریق رویکردهای مختلف نقد ادبی، درک خود را از دنیای اطراف خود گسترش میدهید. هر سبک ادبی، منتقد و خواننده را تشویق میکند تا دیدگاههای متفاوتی را از دیدگاه خود در نظر بگیرد.
- نقد ادبی به شما کمک میکند ادبیات را بهتر درک کنید. این نقد میتواند ابزاری برای مطالعه، ارزیابی و تفسیر آثار ادبی مانند رمان، داستان کوتاه و شعر در اختیار شما قرار دهد.
- نقد ادبی فرصتهایی را برای سبکهای جدید نوشتاری ایجاد میکند و با تعداد زیادی رویکرد، تمرین نقد ادبی فضا و زمینه را برای نویسندگان ایجاد میکند تا آثار ادبی خلق کنند که مرزها را جابهجا کرده و زمینه خلاقیت جدیدی را ایجاد کند.