کتاب مردی که خواب نمی دید به چاپ پنجم رسید
کتاب مردی که خواب نمی دید به چاپ پنجم رسید
«مردی که خواب نمی دید»، خاطرات یک اسیر آزاد شده ایرانی است که از سوی انتشارات سوره مهر برای پنجمین بار چاپ و روانه بازار کتاب شده است.
کتاب «مردی که خواب نمی دید»، خاطرات اسیر آزاد شده ایرانی اسدالله خالدی نوشتۀ داود بختیاری دانشور مشتمل بر 304 صفحه نخستین بار در سال 1384 از سوی انتشارات سوره مهر چاپ و روانه بازار کتاب شده است. این کتاب شامل 14 فصل است و تاکنون پنج بار تجدید چاپ شده است.
اسدالله خالدی متولد تهران است. مقطع ابتدایی و راهنمایی را در مدرسهای در محلۀ شاپور گذراند و در دوران دبیرستانش در مدرسه فرانسوی رازی واقع در خیابان فرهنگ تحصیل کرد. وی برای ادامۀ تحصیلات راهی آلمان شد و در رشتۀ مهندسی کشاورزی از شهر گیس آلمان فارغالتحصیل شد. او پس از بازگشت به ایران به فعالیتهای سیاسی در مخالفت با رژیم شاهنشاهی پرداخت و مدتی گرفتار آزار و اذیتها و شکنجههای ساواکیها شد. خالدی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، عازم جبهههای نبرد شد و به اسارت دشمن در آمد.
مرتضی سرهنگی در مورد کتاب «مردی که خواب نمی دید» خاطرنشان کرده است: این کتاب در زمانی که هنوز بازار کتابهای خاطرات دفاع مقدس رونق نداشت، منتشر شد و بههمین دلیل متاسفانه این اثر خوب و ارزشمند آن گونه که باید و شاید دیده نشد. در حالی که مرحوم بختیاری با دقت و ظرافت به جزئیات مهم زندگی مهندس خالدی پرداخته و اثری خواندنی و جذاب را خلق کرده است.
داوود بختیاری دانشور، نویسندۀ ادبیات انقلاب و دفاع مقدس در زمان حیات کوتاه مدت خود نوشتههای ارزشمند فراوانی در حوزه ادبیات پایداری کشورمان خلق کرده که بسیاری از این نوشتهها اکنون در ردیف آثار ماندگار ادبیات پایداری کشورمان قرار دارد.
پاوه سرخ، مینهای دوست داشتنی، آرامگاه، خانه ابدی، طعم زندگی، غریبه، مسافر، بچه محله جلالی، پرواز سفید و خاطرات دور از جمله کتابهایی است که این نویسنده در عمر کوتاه خود به رشتۀ تحریر در آورد.
این نویسنده با اینکه در جبهههای جنگ در دوران دفاع مقدس نبوده اما به گونهای از آن دوران نوشته که گویی حضوری پر رنگ در آن شرایط و مقطع زمانی داشته است.
در قسمتی از کتاب مردی که خواب نمیدید، میخوانیم: چه فرقی میکند کشاورززاده یا مهندس کشاورزی هر دو بیل به دست هستند. در آلمان بیشتر کلاسها عملی است تا تئوری، دانشجو مثل یک کشاورز زمین را شخم میزند، میکارد و برداشت میکند. این کار باعث شد عاشق رشتۀ تحصیلیام بشوم و با جان و دل ادامهاش دهم و نمرههای خوب بگیرم. تا آخرین روزی که در آلمان بودم کارهای جورواجور کردم. از مسئول انبار محصولات کشاورزی در سردخانههای آمریکاییها گرفته تا کارخانه پتو و ماکارونی سازی و گرفتن آمار تردد ماشینهای یک خیابان برای آسفالت آن، شده بودم آچار فرانسه.
نسخه صوتی این کتاب توسط گروه فرهنگی سماوا و با صدای دلنشین مسعود فروتن منتشر شده است.
برای دریافت روی لینک کلیک کنید.