کتاب صوتی مهاجر سرزمین آفتاب

خاطرات کونیکو یامامورا یگانه مادر شهید ژاپنی در ایران

با صدای فاطمه محمدی

337 دقیقه

10 فصل

43000 تومان

درباره کتاب صوتی مهاجر سرزمین آفتاب

کتاب صوتی مهاجر سرزمین آفتاب، نوشتۀ حمید حسام و مسعود امیرخانی، به مدت 337 دقیقه با گویندگی فاطمه محمدی منتشر شده است. این کتاب صوتی، خاطرات کونیکو یامامورا یگانه مادر شهید ژاپنی در ایران، را روایت می‌کند. کونیکو یامامورا، با یک مسلمان ایرانی آشنا می‌شود و بعد از ازدواج با او، به ایران مهاجرت می‌کند. او بعد از مهاجرت نام سبا را از کلام‌الله مجید برای خود برمی‌گزیند. ثمرۀ زندگی یامامورا ، یعنی فرزند نوزده ساله‌اش، که هم در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی فعالیت‌های زیادی داشت و هم در زمان جنگ تحمیلی با وجود سن کم، راهی جبه‌ها شد تا از اسلام و ایران دفاع کند که در عملیات والفجر یک، در منطقۀ فکه به شهادت رسید. خاطرات شیرین این بانوی شرقی که با دقت و ظرافت به نگارش درآمده، کتاب صوتی مهاجر سرزمین آفتاب را شنیدنی کرده است. 

کتاب مهاجر سرزمین آفتاب

مهاجر سرزمین آفتاب، به کوشش انتشارات سوره مهر در سال 1399، راهی بازار نشر شده است. حمید حسام، در سفری به ژاپن، با این مادر شهید آشنا شده است. حمید حسام  به همراه تعدادی از جانبازان کشور جهت شرکت در مراسم سالگرد بمباران اتمی شهر هیروشیمای به ژاپن رفته بود و “کونیکو یامامورا” به عنوان مترجم، صحبت‌های جانبازان شیمیایی ایران و بازماندگان بمباران اتمی ژاپن را برای همه ترجمه می‌نمود. او در این سفر مشتاق شد تا خاطرات یگانه مادر شهید ژاپنی در ایران را بنویسد و طی هفت سال مصاحبت با او برای درک بهتر دنیای درونی این بانو، کتاب مهاجر سرزمین آفتاب را نوشت.

حمید حسام هم در مورد آشنایی با یامامورا و نگارش کتاب خاطراتش اینگونه می‌نویسد: مردادماه سال ۱۳۹۳ با گروهی نه نفره از جانبازان شیمیایی برای شرکت در مراسم سالگرد بمباران اتمی هیروشیما به ژاپن دعوت شدیم. در فرودگاه، بانویی محجبه با سیمای شرقی، به عنوان مترجم گروه، به ما معرفی شد. این سفر سرآغاز آشنایی من با کونیکو یامامورا بود. او در مسیر طولانی پرواز دبی توکیو بیشتر قرآن می‌خواند و گاهی با زبان ساده و تا حدی نامأنوس خاطراتی برای من تعریف میکرد. در ژاپن، به هنگام دیدار جانبازان شیمیایی و بازماندگان بمباران اتمی هیروشیما، گوشم به سرفه‌های جانبازان بود و چشمم به کونیکو یامامورا که حرف‌های دو گروه را برای هم ترجمه می‌کرد و گاهی قطرۀ اشکی از گوشۀ چشمانش جاری می‌شد و عطش مرا برای شنیدن داستان زندگی‌اش بیشتر می‌کرد و من تا آن زمان نمی‌دانستم که او یگانه مادر شهید ژاپنی در ایران است.

خلاصه کتاب صوتی مهاجر سرزمین آفتاب

کتاب صوتی مهاجر سرزمین آفتاب با نثری سلیس و روان شما را وارد دنیای کودکی کونیکو یامامورا می‌کند. سفری به زمان در مکانی به اسم «اشیا» شهری در ژاپن که از هیاهوی پایتخت و شلوغی‌ها به دور بود. کتاب شما را وارد این شهر می‌کند.

خانم یامامورا از کودکی آرام خود می‌گوید، از شکوفه‌‌های گیلاس، جشن‌های مناسبتی، رفتن به معبد و انجام مراسم‌های مختلف. پدرش مردی وطن‌پرست بود و این در اسمی که برای دخترش انتخاب کرد کاملاً مشخص بود. کونیکو معنی اسمش را بسیار دوست داشت. «فرزند وطن» احساس می‌کرد بیش از بقیه همسالان خود، به وطن تعلق دارد.

کودکی کونیکو در آرامش می‌گذشت تا این‌که هواپیماهای دشمن را بر بالای شهر آرام خود دید. همان روزی که معلم گفت: «خدا به دادمان برسد، مثل این‌که جنگ جهانی دوم از اروپا به کشور ما هم رسیده.»

مجبور شدند به روستایی امن نقل مکان کنند. جایی که خاله و دایی کونیکو زندگی می‌کردند. سایه جنگ همه جا گسترده شده بود. در تابستان سال ۱۹۴۶ رادیو خبری وحشتناک اعلام کرد. هیروشیما در عرض یک دقیقه سوخت و نابود شد. بعد از چهار روز دوباره خبری مشابه آمد و این بار ناکازاکی. او می‌گوید ما اصلاً نمی‌دانستیم بمب اتم چیست؟

خاطرات کودکی کونیکو با جنگ آمیخته شد. با کلاه‌هایی که مجبور بودند بر سر بگذارند تا از صدمات احتمالی بمباران مصون بمانند، با تبعات بعد از جنگ و حضور آمریکایی‌ها در شهرهای ژاپن.

او با این خاطرات بزرگ شد و باز هم دست تقدیر کاری کرد طعم جنگ را این‌بار در جایی دور از از وطن بچشد. خانم یاماورا زمانی به ایران برگشت، که چند سال بعد انقلاب اسلامی شکل گرفت و پس از آن جنگ تحمیلی آغاز شد. اما این‌بار او دیگر کودک نبود. مادر سه فرزند بود. مادری که پسر نوزده ساله‌اش در قلب جنگ و آتش بود.

داستان این مادر ژاپنی بسیار شنیدنی و دلنشین است. از اولین نگاه و آشنایی با مردی ایرانی تا زندگی در کشوری غریب و شهادت فرزندش. سرنوشتی که هیچ‌گاه تصور نمی‌کرد برایش رقم بخورد و از شهری کوچک و بی سر و صدا در ژاپن به کشوری دیگر مهاجرت کند. از خانواده‌اش دل بکند و با دنیایی جدید آشنا شود. اما گاه زندگی اتفاقات عجیبی جلوی روی انسان می‌گذارد.

خانم کونیکو یامامورا سرانجام در سال ۱۴۰۱ در ایران درگذشت و روحش در کنار فرزند شهیدش آرام گرفت.

بریده‌ی از کتاب مهاجر سرزمین آفتاب

همین که پا به اتاق گذاشتم، برادرم، هیداکی، با توپ پُر به سراغم آمد و درحالی‌که پدر و مادرم می‌‌شنیدند، سرم داد زد و با صدای بلند گفت: «تو هیچ می‌‌فهمی زندگی با یک مسلمان چه سختی‌‌هایی دارد؟! آن‌ها هر گوشتی نمی‌‌خورند! شراب نمی‌‌خورند! اصلاً تو می‌دانی ایران کجای دنیاست که می‌خواهی خاک آبا و اجدادی‌ات را به ‌خاطرش ترک کنی؟!»

هیداکی رگ غیرت برادری‌‌اش می‌‌جوشید و صورتش مثل کوره سرخ شده بود. بغض کردم و رفتم توی اتاقم؛ همان‌جا که اتسوکو نشسته بود و با غیظ و غضب نگاهم می‌‌کرد. ناامیدی و دلتنگی بر سرم آوار شد. دوست داشتم از خانه بیرون می‌‌زدم و صاف می‌‌رفتم مقابل شرکت مرد ایرانی و از او خواهش می‌‌کردم درِ خانه ما را نزند و مرا فراموش کند…

وطن‌پرستی جزئی از آیین سنتی مکتب شینتوست؛ چیزی فراتر از علاقه به زادگاه. علاقه‌ای از جنس عشق به مادر. حالا که بزرگ‌تر شده بودم و به کلاس اول می‌رفتم، از شنیدن اسمم و معنای آن بیشتر لذت می‌بردم. کونیکو، فرزند وطن. وقتی همکلاسی‌ها صدایم می‌زدند کونیکو، احساس شیرینی آمیخته با غرور پیدا می‌کردم. گویی فقط من و دخترانی چون من که اسمشان کونیکوست فرزند وطن هستیم و بقیه غریبه‌اند. پرچم کشورم را مثل اسمم دوست داشتم.

روی میز چوبی هر کلاس یک پرچم گذاشته بودند. معلم کلاس اول می‌گفت اولین جایی که خورشید در بامداد زودتر از هر جای دیگر در کره‌ی زمین طلوع می‌کند و به مردم سلام می‌دهد، سرزمین ماست: کشور خورشید تابان. و من که به ماهی قرمز و لباس کیمونوی قرمز و شکوفه‌های قرمز علاقه داشتم، از دیدن دایره‌ی توپُر و قرمزرنگ پرچم که نماد خورشید است ذوق‌زده می‌شدم و شادی می‌دوید زیر پوستم…

تقریظ رهبری بر کتاب مهاجر سرزمین آفتاب

مقام معظم رهبری در خصوص این کتاب نوشتند:
«بسم‌الله الرحمن الرحیم
سرگذشت پرماجرا و پرجاذبه این بانوی دلاور که با قلم رسا و شیوای حمید حسام نگارش یافته است، جداً خواندنی و آموختنی است. من این بانوی گرامی و همسر بزرگوار او را سال‌ها پیش در خانه‌شان زیارت کردم. خاطره آن دیدار در ذهن من ماندگار است. آن روز، جلالت قدر این زن و شوهر با ایمان، با صداقت و با گذشت را مثل امروز که این کتاب را خواندم، نمی‌شناختم؛ تنها گوهر درخشان شهید عزیزشان بود که مرا مجذوب می‌کرد. رحمت و برکت الهی شامل حال رفتگان و ماندگان این خانواده باد.
ساخت فیلم بر اساس زندگی خانم بابایی، حرکت مهم و مؤثری در جهت معرفی و آبرو بخشیدن به خانواده اسلامی و مردم مسلمان است و نباید از آن غفلت شود.

حمید حسام نویسندۀ کتاب مهاجر سرزمین آفتاب

حمید حسام ، متولد سال 1340 در شهر همدان و  یکی از نویسندگان پرکار در حوزه انقلاب و دفاع مقدس است. وی در رشتۀ ادبیات فارسی، در مقطع کارشناسی ارشد فارغ‌التحصیل شده است. او جوانی خود را در جبهه‌های نبرد سپری کرد و همین مساله باعث شد تا دفاع مقدس رویکرد اصلی حمید حسام در نوشتن و خلق آثارش باشد. قلم صمیمی و روان او و حضورش در سال‌های انقلاب و جنگ، باعث شده تا کتاب‌های ماندگاری را به نگارش درآورد. برخی از آثار حمید حسام عبارتند از: «خس بی سروپا، سفر به روایت سرفه‌ها، راز نگین سرخ، دلیل (روایت حماسۀ شهید چیت سازیان)، آب هرگز نمی‌میرد، وقتی مهتاب گم شد، عطر شب بوها»

حمید حسام با کتاب “غواص‌ها بوی نعنا می‌دهند” که نوعی خاطره نگاری در حوزۀ ادبیات دفاع مقدس است، به جامعۀ ادبی معرفی شد. به دنبال آن داستان بلند “راز نگین سرخ” را در سال ۷۸ به دست چاپ سپرد. مجموعه داستان‌های کوتاه “دهلیز و انتظار” مدتی پس از انتشار به قلم اسماعیل اریب به انگلیسی ترجمه و منتشر شده است. او اکنون مشغول بازنویسی خاطرات علی چیت سازیان فرماندۀ شهید دوران دفاع مقدس و فرماندۀ اطلاعات – عملیات لشکر ۳۲ انصارالحسین است.

کتاب “راز نگین سرخ” با موضوع جنگ ایران و عراق برگرفته از زندگی، رزم و شهادت سردار شهید محمود شهبازی می‌باشد. شهید محمود شهبازی متولد اصفهان فرمانده سپاه همدان و جانشین لشکر 27 محمد رسول الله (ص) بود. این کتاب روایتی مستند و داستانی از حوادث آغازین روزهای جنگ تا آزادی خرمشهر است . از جمله مطالب زندگینامه موارد زیر است : شرح تجاوز دشمن از منطقۀ سر پل ذهاب ، درگیری با عراق در کمین سرپل ذهاب ، دیدار بنی صدر از همدان ، فرماندهی سپاه همدان ، درگیری با ضد انقلاب ، عملیات در قلۀ قراویز و جنگ با تانک‌ها، سفر حج همراه با احمد متوسلیان ، عملیات ایذایی در تنگ کورک برای شکستن محاصرۀ نیروهایی که در عملیات مطلع‌الفجر محاصره شده بودند، شکل گیری تیپ محمد رسول الله (ص)، عملیات آزاد سازی خرمشهر و نحوۀ شهادت در عملیات بیت‌المقدس در منطقۀ دژمار (منطقۀ شلمچه) و تشییع جنازۀ شهید شهبازی نیز در کتاب شرح داده شده است.

حمید حسام 

دانلود رایگان پادکست کتاب صوتی مهاجر سرزمین آفتاب

بخش‌هایی از کتاب صوتی مهاجر سرزمین آفتاب را در سایت سماوا رایگان بشنوید.

 

چرا کتاب صوتی مهاجر سرزمین آفتاب؟

این کتاب برای چه کسانی مناسـب است؟

بخش‌هایی از مهاجر سرزمین آفتاب

کتاب صوتی مهاجر سرزمین آفتاب

نویسندگان: حمید حسام، مسعود امیرخانی /کتابخوان: فاطمه محمدی

نمونه صوتی فایل صوتی

دریافت نمونه صوتی فصل اول

تیزر ویدئو

تیزر معرفی کتاب صوتی

چه کسی کتاب را برای شما می‌خواند؟

فاطمه-محمدی
فاطمه محمدی

مجری و صداپیشه

حمید حسام
حمید حسام
نویسنده
مسعود امیرخانی
مسعود امیرخانی
مترجم

دریافت از طریق: