توضیحات محصول
کتاب صوتی اجاره نشین خیابان الامین:
کتاب صوتی اجاره نشین خیابان الامین ماجرای سرگذشت اعجابآور جمال فیضاللهی است که با کرامتی از حضرت رقیه(س) توبه میکند و در کنار مرقد ایشان ساکن میشود. او با شروع ناآرامیها در سوریه جزو اولین هسته مدافعان حرم میشود.
این کتاب صوتی، رمان گونه اما کاملا مستند است. رمانی دربارۀ زندگی یک ایرانی که به عنوان قاچاقچی به ترکیه میرود اما سرنوشت دیگری برایش رقم میخورد. سرنوشتی که حضرت رقیه (س) با کرامات خود برایش رقم میزند و باعث میشود او همهچیز را رها کند و مجاور حرم شود. این رمان روایتی است از حقایق تلخی که جمال فیضاللهی، سرباز مدافع حرم از جنایات داعش دیده و روایات اوست از شکلگیری هستۀ اولیۀ مدافعان حرم و ماجراهای مستند و شگفتانگیز دیگر که با نثر روان و جذاب علیاصغر عزتیپاک بسیار جذاب شده است. روایت صادقانه، و روبهرو کردن مستقیم خواننده با حوادث و اوضاع سوریه از ویژگیهای برجسته این کتاب است.
شروع داستان کتاب صوتی اجاره نشین خیابان الامین از دیدن فیضاللهی در بابالصغیر به عنوان معرف شخصیتهای مقدس و محترم مدفون در این قطعۀ تاریخی برای زائرین و گریزهایش به اینکه خود دیده که چطور میشود انسانها جنایات اتفاق افتاده در کربلا تکرار کنند. پس از آن جمال می گوید: «من در همین سالها با چشمهایم دیدهام آنچه را که تاریخ از جنایات اشقیا گفته در کربلا!» پرسیدم: «کجا؟» گفت: «در همین سوریه دورت بگردم!»
شنیدن کتاب صوتی اجاره نشین خیابان الامین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم:
این رمان مستند برای کسانی که به خواندن رمان و همچنین اتفاقات سوریه علاقهمندند مناسب است.
بخشی از کتاب صوتی اجاره نشین خیابان الامین:
یک بچه قنداقهای را پیدا میکنند. برش میدارند و میآورند به حیاط. آنجا یکیشان میگوید: «این بچهٔ همان حرامزاده است.» و از ته قنداق میگیرد و میتکاند تا بچه میافتد زمین. بعد طفلک را برمیدارد و پرت میکند وسط حوضی که آنجاست. بعد با چوبی که مخصوص جمع کردن برگهای استخر است، گردن بچه را میگیرد میفرستدش زیر آب و ول میکند. خدا شاهد است. مکرر این کار را میکند. این طفلک وقتی رها میشد و میآمد بالا، گلویش صدا میداد. بعد یک نگاه معصومانهای میکرد به اطراف که جگرِ آدم آتش میگرفت. خیلی وحشتناک بود! اینها در این فیلم آنقدر این کار را ادامه دادند تا بچه خفه شد. حرفهایشان هم در طول بازیشان تهوعآور است: «عجب سگجان است این پدرسوخته؛ نه گریه میکند، نه صدایش درمیآید!» و بعضیهایشان میخندند با این حرفها! باور کردنش سخت است، میدانم؛ ولی این اتفاق افتاد. اینجا دقیقاً از آن جاهایی بود که به خودم گفتم: «حرمله تیر را انداخته.
نویسنده: علیاصغر عزتیپاک/ کتابخوان: پیمان قریبپناه
نمونه صوتی فایل صوتی
دریافت نمونه صوتی فصل اول
محصولات مرتبط
کتاب صوتی روزهای بی آینه
نویسنده: گلستان جعفریان کتابخوان: زیبا بروفه ناشر: سوره مهر مدت زمان: 260 دقیقه …
کتاب صوتی از جهنم سرد شین تا بهشت ارزنتاک
نویسنده: علی کاظم داور
گوینده: محمد رضاعلی
کتاب صوتی آبنبات هلدار
کتاب صوتی آبنبات هل دار داستانی طنز که نوجوانی دهه شصتی آن را روایت میکند با صدای میرطاهر مظلومی 762…
کتاب صوتی جای امن گلوله ها
نویسنده: جواد کامور بخشایش
گوینده: مهیار ستاری
قوانین ثبت دیدگاه