توضیحات محصول
کتاب صوتی تندتر از عقربه ها حرکت کن:
کتاب صوتی تندتر از عقربه ها حرکت کن با صدای مهدی علیپور و قلم بهزاد دانشگر و نوید نجاتبخش از نشر معارف از سماوا منتشر شد.
به نظر بسیاری از افراد، راه موفقیت یک راه مشخص و یکسان است و هرکسی که میخواهد موفق شود، لاجرم باید از این راه عبور کند. اما واقعیت این است که به اندازه هر فرد روی کره زمین، دهها راه برای موفق شدن وجود دارد. کتاب تندتر از عقربهها حرکت کن یک اثر فوقالعاده برای افرادی است که دوست دارند از راه خودشان به موفقیت برسند. این کتاب که روایتی جذاب از یک مدیر موفق در دنیای امروزی است، شما را با فراز و نشیبهای مسیر موفقیت آشنا میکند و بهتان قوت قلب میدهد. این روایت واقعی را بهزاد دانشگر با قلم گیرای خود نوشته و سعی دارد خوانندگان را با خودش همراه کند. برای شناخت بیشتر این کتاب، ادامه مطلب را دنبال کنید.
این کتاب حاصل گفتوگوهای دانشگر و نوید نجاتبخش و دیدارهای مکرر دانشگر از بهیار صنعت سپاهان در سال ۱۳۹۵ است.
تندتر از عقربهها حرکت کن روایتی از مسیر پر فراز و نشیب و پر چالش جوانی است که در جامعه امروزی نه ارثیه چندانی دارد و نه حاضر است برای موفق شدن شرکتش به احدی باج بدهد و رشوه بگیرد. چارچوبهای خودش را دارد و با همان چارچوبها که برگرفته شده از روایات بزرگان دین اسلام و راهنمایی های علما و رهبر انقلاب است، تلاش میکند تا شرکتش را گسترش دهد. اما همه اطرافیان او و مدیران دولتی دیگر چنین کاری را غیرممکن میدانند.
چرا تند از عقربهها حرکت کنیم؟
افراد تاثیرگذار و موفق، جلوتر از زمان خودشان حرکت میکنند و آنها همیشه در حال دور زدن محدودیتها هستند. اگر از زمان عقب بیفتیم و کار امروز را به فردا بیندازیم، در واقع موفقیت را پس زدهایم. افرادی مثل مدیر جوان این کتاب، بدون توجه به محدودیتهای زمانی زندگی کرده و توانستهاند راه خودشان را پیدا کنند. شنیدن این کتاب میتواند چراغی در ذهن شما روشن کند و تاریکی را از بین ببرد. از طرفی با شنیدن این اثر، با چهرۀ واقعی محیط کسبوکار و اشتغالزایی آشنا میشوید که در هیچ کتاب درسیای نخواندهاید. اثر فوق کاملا تجربهمحور است و از دنیای واقعی صحبت میکند و به شما مدیریت و برنامهریزی را یاد میدهد.
شنیدن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
اگر در آستانۀ راهاندازی یک کسبوکار جدید هستید یا در یک راه جدید قدم برداشتهاید، حتما این کتاب را بشنوید. کتاب تندتر از عقربهها حرکت کن شما را برای پیش رفتن به سوی آینده مصممتر میکند و به سوالات ذهنیتان پاسخ میدهد. این کتاب برای افرادی که دوست دارند از راه خودشان به موفقیت دست یابند مناسب است. از طرفی شنیدن این کتاب را به همه علاقهمندان به حوزه انگیزشی و خودیاری توصیه میکنیم.
درباره نویسندگان کتاب صوتی تندتر از عقربه ها حرکت کن
بهزاد دانشگر یکی از نویسندگان جوان ایرانی است که در در نوشتن و نشر آثار داستانی، مذهبی و انقلابی فعالیت میکند و در این راه توانسته است عملکرد خوبی را از خود نشان دهد. از جمله کتابهای موفق این نویسنده میتوان به دختران آفتاب، ادواردو، به روایت اول شخص مفرد و پادشاهان پیاده اشاره کرد.
نوید نجاتبخش که بهعنوان یکی دیگر از نویسندگان این کتاب نامبرده شده، یک کارآفرین موفق است که بدون پشتوانه مالی، توانسته یک شرکت دانشبنیان به اسم بهیارصنعت سپاهان تاسیس کند و افراد زیادی در حال حاضر در شرکت او مشغول به فعالیت هستند. این شرکت در زمینه تولید تجهیزات پزشکی فعال است و توانسته با تولید دستگاههای بسیار پیشرفته، مشکلات زیادی را حل کند.
در بخشی از کتاب میشنویم:
به مادر در زمین آتشگاه یک زمین ارث رسیده بود که شهرداری برای طرحهای عمرانی ازشان گرفت. به جایش یک مغازه داد توی خیابان کاشانی، طبقه دوم پاساژی روبهروی بیمارستان کاشانی. فرید، برادر بزرگترم بود. رشته مهندسی کشاورزی درس میخواند و کارهای تایپیاش زیاد بود. چند باری درباره این حرف زد که تایپیستها چقدر سرشان شلوغ و درآمدشان خوب است. من هم در تبوتاب این بودم که شغل پارهوقتی داشته باشم و پول در بیاورم. بررسی کردم و دیدم راه انداختن دفتر تایپ و زیراکس پول زیادی هم نمیخواهد. با پدر و مادر حرف زدم که مغازه را بدهند تا من تویش کاروکاسبی راه بیندازم. مخالفتی نکردند. رفتیم مغازه را تمیز کردیم. یک رایانه و چاپگر هم گذاشتیم، با یک میز. پول دستگاه زیراکس را هم پدر و مادر دادند. اولش خودم کار میکردم؛ اما بعد یک منشی پیدا کردم .دختر یکی از اطرافیانمان بود. مادرش به مادرم گفته بود دختر ما در خانه بیکار است و دنبال کار میگردد. مادرم هم این خانم را معرفی کرد که ببرمش مغازه. حالا این خانم اصلا تایپ بلد نبود و هفتههای اول دکمههای کیبورد را یکییکی میزد. البته به مرور دستش تند شد و اینقدر حرفهای شد که وقتی من از این کار آمدم بیرون، برای خودش یک دفتر فنی راهاندازی کرد. هفتههای اول خیلی کار نداشتیم. نزدیکمان یک دفتر فنی بزرگ بود که تمام کارهای آن منطقه را میبلعید. ما هم فکر میکردیم با آن مغازه فکسنی میتوانیم رقابت کنیم. هی قیمت را میآوردیم پایین تا مشتری جذب کنیم. حالا مشتری داشتیم، اما در عمل اینقدر قیمتها پایین بود که درآمدی برایمان نمیآورد، ولی سرمان شلوغ شده بود. این بود که خودم هم باید خیلی وقت میگذاشتم و خیلی شبها بعد از رفتن این خانم، خودم میماندن دفتر و کار میکردم.
نویسنده: بهزاد دانشگر، نوید نجاتبخش / کتابخوان: مهدی علیپور
نمونه صوتی فایل صوتی
دریافت نمونه صوتی فصل اول
محصولات مرتبط
کتاب صوتی دفتر خاطرات حیوانات
نویسنده: علیرضا غفاری
گوینده:علیرضا غفاری
کتاب صوتی اسم من پلاک است
نویسنده: مرتضی سرهنگی
گوینده:
کتاب صوتی از جهنم سرد شین تا بهشت ارزنتاک
نویسنده: علی کاظم داور
گوینده: محمد رضاعلی
کتاب صوتی آبنبات هلدار
کتاب صوتی آبنبات هل دار داستانی طنز که نوجوانی دهه شصتی آن را روایت میکند با صدای میرطاهر مظلومی 762…
قوانین ثبت دیدگاه