کتاب صوتی ساجی
روایتی عاشقانه از زنی مقاوم و مبارز در روزهای سخت خرمشهر
با صدای فضهسادات حسینی
753 دقیقه
12 فصل
50000 تومان
کتاب صوتی ساجی:
کتاب صوتی ساجی، خاطرات نسرین باقرزاده همسر سردار شهید بهمن باقری نوشتۀ بهناز ضرابی زاده، روایتگر جنگ تحمیلی با یک نگاه انساندوستانه است. راوی این کتاب، هرگز فکرش را هم نمیکرد که روزی جنگ وارد خانهاش شود.
ساجی، عنوان کتابی است که از سالهای کودکی نسرین باقرزاده در خرمشهر شروع شده و تا زمان جنگ در این شهر ادامه پیدا میکند. چند روز نخست جنگ خانواده باقرزاده در خرمشهر بودند، اما به ناچار خرمشهر را ترک کرده و مانند دیگر زنان حاضر به شیراز روانه میشوند، ولی مردها در خرمشهر مانده و از این شهر حفاظت میکنند. در این دوران اتفاقات مختلفی میافتد که جذابیتهای خاصی دارد. بانوان یا به خرمشهر و بوشهر یا در شهرهای دیگر پراکنده میشوند، اما راوی این خاطرات به خاطر اینکه در خرمشهر میماند و کنار همسرش قرار دارد به شهرهای گوناگون مثل قم، ماهشهر و آبادان رفته و مدتی را در این شهرها زندگی میکند. وی روزها و شرایط سختی را میگذراند و سالهای پایانی دوباره به خوزستان باز میگردد تا اینکه در 29 فروردین 1367 سردار باقری به شهادت میرسد.
نام کتاب برگرفته از اسم یکی از شخصیتهای کتاب است. این اثر روایت خانمی است که هرگز فکرش را هم نمیکرده جنگ وارد خانهاش شود. او بدون سلاح میخواهد از کیان و خانوادهاش دفاع کند. اکثر اقوامش شهید شده و وقتی همه چیزش را از دست میدهد، همچنان در پایان کتاب به بازسازی خرمشهر امید دارد. قطعا این حس زندگی که مملو از امید است برای شما دوست داشتنی خواهد بود.
ساجی:
باقرزاده از دورانی میگوید که به واسطۀ حملۀ صدام به خرمشهر، همراه سایر اقوام مجبور به ترک شهر شدند؛ از دوران زندگی با همسرش که بر اثر شرایط آن زمان گاهی در آبادان و اهواز و گاهی در شیراز و قم در سفر بودند، عاشقانه روایت میکند. آنقدر خوب و جاندار آبادان و خرمشهر را توصیف میکند که مخاطب خودش را وسط شهر تصور کرده و با گرمای بالای ۴۰ درجۀ آنجا حرارت میگیرد: «از توی کوچه پسکوچهها میدویدیم و بوی شط دنبالمان. یاد عصرهایی افتادم که لب آب غلغله بود و بساط بلال و قهوه و چای عربی و فلافل و سمبوسه و پشمک تا نزدیک صبح پهن بود؛ اما حالا کف خیابان، به جای کاکل بلال، پر بود کاكل نخلهای سوخته. دلم برای شبهای تابستان تنگ شد؛ صفهای طولانی قایقسواری، نور چراغهای رنگارنگ کشتی و لنج که میافتاد در آب، خنکی شط، سرخوشی مردم… چه شبها که تا دیروقت مینشستیم روی سکوهای سیمانی اسکله. پاها را آویزان میکردیم و تخمه میشکستیم و گوش میسپردیم به ساز و آوازی که از گوشه و کنار به گوش میرسید و با ترانه آقاسی رنگ میگرفتیم.»
بهناز ضرابیزاده که برای هر کتابش از جان مایه گذاشته و آنقدر با شخصیتهایش زندگی کرده است که عضوی از آنها شده، آنقدر توصیفات را واقعی جلوه داده است که کتاب از حالت زندگینامه خارج شده و تبدیل به یک رمان شده است. گفتوگوهای لهجهدار را هم به اینها اضافه کنید که به جذابیت کتاب افزوده است.
صدام که حمله میکند و اولین خمسهخمسهها را روی سر مردم خالی میکند، خواننده مدام نگران حال راوی داستان میشود که مبادا به خانۀ آنها موشک اصابت کند یا به آن حمله شود… این فقط القای اتفاقات گذشته است ديگر خودتان فکر کنید بر کسانی که تکتک آن لحظهها و صحنهها را به چشم خود دیدهاند، چه گذشته است!
«به اتاق نگاه کردم؛ به جهیزیهای که هنوز توی کارتنهای کوچک و بزرگ روی هم چیده شده بود، به سرویس خوابی که مادرم با شوق و ذوق خریده بود، و به اجاق گازی که هنوز باز نشده بود. با خودم گفتم خدایا یعنی دوباره به این خانه برمیگردم!»
تا یادم نرفته به یک نکتۀ ضروری اشاره کنم! حتماً هنگام مطالعه یک کاغذ و قلم کنار دستتان داشته باشید چرا که در طول داستان به شجرهنامه مطولی از خانوادۀ باقرزاده و باقری دست خواهید یافت.
«جنگ» همین سه حرف به هم چسبیدۀ خانه خرابکن، به همین راحتی آمده و بساط خرابکاریاش را روی زندگی مردان و زنان پهن کرد و رفت؛ مردمی که اول جنگ وارد شهر و دیار و خانهشان شد، بعد خبر آمدنش به گوششان رسید.
همیشه مواجهۀ اولیه با موضوعات تازه و ناشناخته دشوار است، حالا تصورش را بکنید، کودکی که برای اولین بار پایش را به کلاس درس گذاشته به جای «موشک بازی» باید «موشک شناسی» یاد بگیرد. تازه عروسی را تصور کنید که با هزار شوق و ذوق، جهاز چیده است تا چند شب دیگر با ساز و دُهل راهی خانه آرزوهایش شود، زن بارداری را تصور کنید که درد به سراغش آمده و در ورودی بیمارستان با فرزندش شهید میشود، پدری که عروسک و توپ فوتبال مورد علاق فرزندانش را خریده و راهی خانه است اما با مخروبهای مواجه روبهرو میشود.
مخاطب در این کتاب با راوی عاشقی میکند، شاد میشود، میخندد و گریه میکند. رنج مهاجرت و بیخانمانی میکشد، با صدای بمب و انفجار بر خود میلرزد و در تشییع پیکر اعضای خانواده و دوستان او شرکت میکند.
- بیان ساده و روان داستان
- عاشقانهای از زبان همسر شهید
چرا کتاب صوتی تنها گریه کن
این کتاب برای چه کسانی مناسـب است؟
- علاقهمندان به ادبیات پایداری
- علاقهمندان به زندگینامهها
- علاقهمندان به خاطرات مادران شهدای 8 سال دفاع مقدس
بخشهایی از ساجی
نویسنده: بهناز ضرابیزاده / کتابخوان: فضهسادات حسینی
نمونه صوتی فایل صوتی
دریافت نمونه صوتی فصل اول