توضیحات محصول
دربارۀ کتاب صوتی لبخند مسیح:
محور اصلی رمان «لبخند مسیح» دغدغههای نسل جوان است، نسلی که همیشه و همواره در پی حقیقت و جستجوی راستی بوده است.
کتاب به بیان اتفاقات زندگی دختری جوان و امروزی به نام نگار می پردازد. او ناخودآگاه نردبان صعود یک مرد مسیحی به سوی اسلام می شود. نگار که دین را در زندگی بیاهمیت میپنداشته و درگیر زندگی به ظاهر شلوغ و به واقع ساده خود بوده است، بیآنکه بخواهد، دست کمک و یاری میشود برای یک مسیحی که مسیحیت نتوانسته است به پرسشهایش پاسخ بدهد. او از طریق ایمیل با شخصی بهنام نیکلاس که ساکن یکی از کشورهای غربی است آشنا میشود. نیکلاس پیرو دین مسیحیت و نگار مسلمان است. در ارتباطات نوشتاری بین آن دو جاذبههای دین اسلام از طریق افکار و عقاید نگار به ذهن جستجوگر و حقیقتیاب نیکلاس سرایت میکند. روز به روز بر شیفتگی نیکلاس برای آشنایی بیشتر با دستورات و ویژگیهای دین اسلام افزوده میشود. سرانجام نیکلاس با استقبال از یک پیشنهاد کاری به ایران سفر میکند و …
سارا عرفانی در این رمان، دغدغۀ نوشتن از باورهای دینی این سرزمین را دارد. گرچه پرداختن به داستانهای اندیشه محور، بسیار سخت است. اما نویسندۀ این کتاب توانسته با استفاده از شگردها و زبان سادۀ داستانی، مخاطب را با خود همراه کند.
بریدۀ کتاب:
پنجره را باز کردم و چند تا نفس عمیق کشیدم. بوی باران بینیام را پر کرد. نشستم روی زمین و به شوفاژ تکیه دادم. پشتم گرم شد. ورقهای ترجمه شده را روی هم مرتب کردم. کتاب را ورق زدم و به جمله اول صفحه نگاه کردم. هیچ وقت فکر نمیکردم کتاب اولی که ترجمه میکنم، کتاب کودک باشد. یکی دو جمله ترجمه کردم.
باید یک چیزی برای نیکلاس مینوشتم که ناراحت نشود. باید مینوشتم که من نمیتوانم کمکت کنم. آن وقت حتی اگر به من هم نمیگفت، تعجب میکرد از اینکه تو این کشور، با این دین نمیتوانم راهنماییاش کنم.
خوب بالاخره هر کسی یک دغدغهای دارد. همه انسانها تو دنیا فرصت دارند یا علاقه دارند به یکی از این همه فعالیتی که وجود دارد، بپردازند. ولی از یک طرف هم دوست نداشتم رابطهام با او قطع بشود. ترجمه مقالههایی که برایم فرستاده بود، خیلی به پیشرفتم کمک کرده بود. اصلاً اگر او نبود، محال بود نوشتههایم تو مجلات خارجی چاپ بشود.
سرم را روی زانویم گذاشتم. از آن سر دنیا یکی را پیدا کرده بودم تا درباره خود و کشورش بدانم. حالا او داشت از من سوال میکرد. هیچ وقت حتی احتمال نمیدادم که او درباره دین من بپرسد. دین من! خنده دار بود. دین، برای من همان چیزهایی بود که تو کتابهای مدرسه خوانده بودم. حفظ کردن اذان و اقامه و بدون غلط خواندن از روی قرآن برای اینکه معلم نمره بدهد و تستهای معارف برای اینکه تو کنکور از آنها سوال میآمد. همهاش همین بود.
خدا فرق داشت. خدا آن بالا نشسته بود و گهگاه اگر لازم میشد، میتوانست به ما کمک کند. اما تو کتابهای دینی هیچ وقت… راستی کتاب معارف آیدین!
فصلهای کتاب:
- فصل اول:—-
- فصل دوم: —-
- فصل سوم:—
نویسنده: سارا عرفانی/ کتابخوان: رویا فلاحی
محصولات مرتبط
کتاب صوتی تا دستبوسی خدا
نویسنده: سید محمود جوادی
گوینده: رامین پور ایمان
کتاب صوتی اسمت چیه؟ تربچه
نویسنده: عزت الله الوندی
گوینده:
کتاب صوتی پوتین قرمزها
نویسنده: فاطمه بهبودی
گوینده: نوید نوروزی
کتاب صوتی گچ پژ
نویسنده: محسن رضوانی
گوینده: علی آباقری
قوانین ثبت دیدگاه