توضیحات محصول
معرفی کتاب صوتی من خواب دیده ام
کتاب صوتی من خواب دیده ام نوشتهی فاطمه الیاسی، داستانی با مضامین مذهبی و تاریخی است که ریشه در واقعیت دارد. الیاسی در این کتاب، ماجرای فرقهی واقفیه و انحرافی که در دین ایجاد کردند را در قالب یک داستان روایت میکند.
کتاب «من خواب دیدهام» بهصورت داستانی به بررسی انحراف گروهی از شیعیان در دوران امام کاظم (علیهالسلام) میپردازد که به نام واقفیه شناخته میشوند و از بیعت با امام رضا (علیهالسلام) خودداری کردند. نویسنده در این رمان تلاش کرده تا انگیزهها و دلایل انحراف این گروه را با نگاه داستانی به تصویر بکشد.
وقف و واقف معمولاً مفاهیم مثبتی را در ذهن ما تداعی میکنند، اما در اینجا واقفیه با این ذهنیتها کاری ندارد؛ هدف اصلی آنان حفظ منافع خود به هر قیمتی است.
در دوران آشوبی که امام و حجت خدا در زندان حکومت عباسی محبوس است، بیرون از زندان تاریک و نمور، وقایعی در حال رخ دادن است. با وجود حبس، امام باید راهی برای ارتباط با شیعیانش پیدا کند تا بتواند راه و روش جاودان جدش را حفظ کند.
وکلای مورد تأیید امام مسئولیت این ارتباط را بر عهده دارند. آنها سوالها و حرفهای شیعیان را به امام میرسانند و پاسخها را از او دریافت میکنند. خمس و زکات اموال شیعیان را جمعآوری کرده و به امانت نگه میدارند تا روزی که امام از حبس رها شود؛ اما اگر امام آزاد نشود چه؟ اگر در حبس به شهادت برسد، سرنوشت این اموال چه خواهد شد؟
وکلای مورد اعتماد امام، عالمان و شیعیان وفادار به امام که در برابر حکومت عباسی ایستادگی کرده و با خطرات روبرو شدهاند، با این اموال چه خواهند کرد؟ آیا دل کندن از وسوسه طلای خیرهکننده برایشان آسان است یا مانند جان کندن دشوار؟
با مطالعه دومین اثر مستقل داستانی فاطمه الیاسی، به قلب تاریخ سفر کنید و ببینید سرنوشت این اموال چگونه رقم میخورد.
کتاب صوتی من خواب دیدهام برای چه کسانی مناسب است؟
اگر از دوستداران رمانهای مذهبی هستید، از شنیدن این کتاب استقبال خواهید کرد.
در بخشی از کتاب صوتی من خواب دیدهام میشنویم
خانهاش کوچک است، اما نه به کوچکی خانهام در مدینه. نصف حیاط یک وجبیاش را ایوان کوتاهی گرفته و سایه انداخته. روبنده را باز میکنم و «پوف» میکشم. تحملش آن هم در این هوای گرم، عذابآور است. روبهروی خانه میایستم و به اتاق خالی چشم میدوزم. چقدر جای فضل اینجا خالی است که بدود و با پاهای تپل گوشتالویش از پلهها بالا برود. چشمم را میبندم و او را کنار پنجرهی اتاق بالایی تصور میکنم. سرش را از پنجره بیرون آورده و تا کمر از آن آویزان شده. خیز برمیدارم به سمتش و دهان باز میکنم که بگویم «نکن بچه میافتی!» اما قبل از اینکه صدایی از گلوی من خارج شود، صدایی از پشت سر میخکوبم میکند.
نویسنده: فاطمه الیاسی / کتابخوان: مجید تیزرو
نمونه صوتی فایل صوتی
دریافت نمونه صوتی فصل اول
محصولات مرتبط
کتاب صوتی تا دستبوسی خدا
نویسنده: سید محمود جوادی
گوینده: رامین پور ایمان
کتاب صوتی اسم من پلاک است
نویسنده: مرتضی سرهنگی
گوینده:
کتاب صوتی آن بیست و سه نفر
نویسنده: احمد یوسفزاده
گوینده: احمد گنجی
کتاب صوتی هفت اورنگ
نویسنده: جعفر ابراهیمی(شاهد)
گوینده: امیرعباس توفیقی
قوانین ثبت دیدگاه