کتاب صوتی دارم میرسم جا جان | 3 فصل رایگان

رایگان!

تعداد دیدگاه 0

تعداد بازدید 1.38k

توضیحات محصول

درباره کتاب صوتی دارم می‌رسم جان جان

کتاب دارم می‌رسم جان جان، نوشتۀ مهدی کرد فیروزجایی به کوشش سماوا صوتی شده است. کتاب صوتی دارم می رسم جان جان به مدت 203 دقیقه در 11 بخش و با گویش علی عبدل پوراصل منتشر شده است. شما می‌توانید سه فصل از کتاب صوتی دارم می‌رسم جان جان را به صورت رایگان دریافت کنید. رمانی است اجتماعی که از زبان راوی نوجوان آن روایت می‌شود. قصۀ این رمان در دهۀ هفتاد خورشیدی و در مازندران می‌گذرد: پسری نوجوان در روز عروسی خواهر ناتنی اش درگیر اتفاقاتی می‌شود که زندگی او را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

«کرد فیروزجایی» در این اثر قصۀ خود را در مازندران تعریفش می‌کند. حتی اگر به زبان مازندرانی آشنایی نداشته باشیم نویسنده با کلماتی همچون: «شلتوکی، گداش، چَکچَکی، کِفتال، دَکشیبَکشی، صنقی، قزماق، سالیک، زیر خنه، عروس‌ساز، دولیبولی، خونی، ونگ، محلی و …» ذهن ما را به سمت گویش مازندرانی می‌برد.

محتوای این رمان نوجوان تقبیح خرافه پرستی و آشکار شدن حقیقت و از بین رفتن ظلم و ظالم است. این کتاب مخصوص نوجوانانی است که به رمان‌های فارسی اجتماعی علاقه‌مندند.

معرفی کتاب دارم می‌رسم جان جان

دارم می‌رسم جان جان، تلاش مهدی برای برگزاری عروسی خواهرش است. او که وظیفه مهم تعویض لباس عروس بر عهده‌اش افتاده از روستای خود با دوست نه چندان باهوشش به سمت بابل راه می‌افتد. او برای آنکه زودتر و راحت‌تر برسد، بی‌اجازه دوچرخه برادرش یارعلی را از توی طویله به سرقت می‌برد و… .

ذهن شخصیت «مهدی» بکر و بدوی و وقایع زندگی‌اش آمیخته با طبیعت است. نوجوان درون کرد فیروزجایی بهانه گیر و امروزی نیست و از همه نظر منحصر به فرد و به بیانی کاملاً کاراکتر است. یکی از نکاتی شخصیت مهدی را قابل توجه می‌کند، آن است که «مسئولیت پذیری» در تمام طول قصه در او دیده می‌شود. این کتاب توسط انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده است.

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

مرد سبیلو گفت: «پسرت دوچرخه‌ی ما رو دزدیده.»
مرد صاحبخانه گفت: «یعنی چه آقا! سرتون رو انداختین پایین و اومدین تو حیاط مردم؟ مگه شهر هرته؟!»
مرد سبیلو صاحبخانه را به عقب هل داد و گفت: «میگم پسرت دوچرخه‌ی ما رو دزدیده اومده اینجا، اون‌وقت دوقورت‌ونیمت هم باقیه؟»
مرد صاحبخانه گفت: «مرد حسابی! من اصلا پسر ندارم.»
همین زمان بود که شروین دستش را از پشت به زیر پیراهنش برد و چیزی فلزی را بیرون آورد. خوب که نگاه کردم دیدم چاقوی ضامن‌دار است. ضامن چاقو را زد و گذاشت زیر گلوی مرد صاحبخانه و گفت: «ببین، کمتر از دو دقیقه اون پسری که اومد توی این خونه رو باید تحویلم بدی، وگرنه همینجا گوش تا گوش سرت را می‌برم.»

مهدی فیروزجایی نویسنده کتاب دارم می‌رسم جان جان

مهدی کرد فیروزجایی متولد سال 1358، در شهر بابل است. این نویسنده و روحانی به مدت 10 سال است که در زمینه داستان‌نویسی در حوزه علمیه قم به فعالیت پرداخت. فیروزجایی طلبگی را تا سطح دو ادامه داده است. از آثار مهدی کرد فیروزجایی می‌توان به کتاب‌هایی مثل «بهم رسیدن در میانسی»، «گرگهای تیمور قلعه»، «افعی کشی»، «بازمانده»، «مینوی نگاه تو» و «امام آمد» اشاره کرد. هم‌چنین او جوایز برگزیده جشنواره داستان انقلاب، برگزیده جشنواره اشراق و برگزیده جشنواره طلوع خرداد را از آن خود کرده است.