کتاب صوتی رابین هود

معرفی کتاب صوتی رابین هود

داستان کتاب صوتی رابین هود درباره‌ی شخصیتی داستانی و کهن و الگویی در فرهنگ فولکور انگلیس است. ریشه داستان رابین هود به سده‌های میانه باز می‌گردد. در فرهنگ عمومی رابین هود نماد حق‌ طلبی، ستیز و بخشش دارایی‌های ستمکاران به مردم نیازمند و دردمند است.

تاکنون فیلم‌های پویانمایی و کارتونی بسیاری از این داستان توسط ژاپنی‌ها و یا انگلیسی‌ها ساخته شده که در بعضی از آن‌ها شخصیت‌های داستان به صورت حیوانات طراحی شده‌اند. مثلاً رابین هود به صورت یک گربه نمایش داده می‌شود. در بعضی نسخه‌های انیمیشنی هم، داستان تا حدودی تغییر داده شده‌ است. بیشتر این انیمشین‌ها برای گروه سنی کودک است و فیلم‌های سینمایی هم دربارهٔ این داستان عامیانه و اساطیری ساخته شده‌ است.

ماجرای رابین هود، قصه دزدان معروف جنگل شروود در نزدیکی شهر ناتینگهام است. پس از اینکه شاه ریچارد شیردل، رهسپار جنگ می‌شود برادرش جان تخت شاهی را غصب می‌کند و مالیات‌های سنگینی را برای مردم مقرر می‌کند. ریچارد شیردل در این فاصله به اسارت پادشاه اتریش در می‌آید. رابین هود که یکی از تیراندازان زبردست است از دادن مالیات سر باز می‌زند و به جنگل شروود پناه می‌برد. او به همراه همدستانش دارایی‌های ثروتمندان را می‌دزدند و میان تهی دستان تقسیم می‌کنند. پس از بازگشت ریچارد شیردل به انگلستان، وی موفق می‌شود قدرت را با کمک رابین هود از چنگ برادرش درآورد.

در این کتاب صوتی شما را به سفری کوتاه می‌بریم، به ابتدا تا انتهای ماجرای اصلی زندگی رابین هود.

در قسمتی از کتاب صوتی رابین هود می‌شنویم:

از این رو شاه تصمیم گرفت به تنهایی وارد جنگل شود. لباس سیاه و ساده‌ا‌ی پوشید و بدون علامت و نشانه‌ای که هویتش را لو دهد به جنگل رفت. شاه امیدوار بود به این روش بتواند رابین هود را پیدا کرده؛ بفهمد که او چه جور آدمی است. هنوز چند مایلی با اسب نرفته بود که خود رابین هود به او فرمان ایست داد. و او را دستگیر کرد.

شاه ریچارد یک جنگجوی صلیبی بود و صلیب قرمزی؛ مخصوص رزمندگان میدان مقدس جنگ صلیبی؛ به گردن داشت. از آن‌جایی که رابین هود احترام زیادی برای جنگجویان صلیبی قائل بود؛ با شوالیه به مهربانی برخورد کرد و از او برای صرف غذا دعوت به عمل آورد. شاه موافقت کرد و با رابین به محل عیش و نوش شاد مردان رفت. آن شب مهمانی بزرگی درجنگل برگذار شد. مهمان هم؛ هم‌نشین بذله‌گویی از آب درآمد و به سهم خود در لطیفه‌گویی و آواز خوانی شرکت کرد. بعد از غذا بحث تیراندازی پیش کشیده شد. شاه کنجکاو بود بداند که آیا شنیده‌هایش درباره دقت تیراندازی رابین و یارانش صحت دارد یا خیر. اندکی بعد رابین هود او را برای تماشای نمایش تیراندازی دعوت کرد.

دو ترکه چوب به فاصله پنجاه قدمی خود گذاشتند. شاه براساس تجربه خود گفت کمی دور است. رابین هود پاسخ داد که یارانش به نشانه‌های نزدیک‌تر از آن؛ تیراندازی نمی‌کنند و براساس قانون گروه هرکه نتواند تیرش را آن‌سوی نشانه بیاندازد کتکی از دیگران خواهد خورد. شاه پس از شروع تیر اندازی؛ از دقت عمل آن‌ها تعجب کرد. و کتک خوردن گاه به گاه بعضی افراد موجب خنده او می‌شد.

فصل‌های کتاب: