کتاب صوتی روزهای تاریک

کتاب صوتی روزهای تاریک

کتاب روزهای تاریک رمانی ایرانی و معاصر است که به‌عنوان جلد یک‌ونیم از مجموعۀ «عزرائیل» منتشر شده است. علت نام‌گذاری جلد یک‌ونیم این است که داستان آن مستقیماً به قهرمان اصلی مجموعه نمی‌پردازد؛ بلکه شخصیت‌های تازه‌ای را به دنیای عزرائیل معرفی می‌کند. این شخصیت‌ها در جلدهای آینده در کنار قهرمانان جلد اول، نقشی مهم خواهند داشت.

داستان این رمان در ایران و سوریه جریان دارد و روایتگر زندگی یک مدافع حرم است که پس از بازداشت، خاطرات خود را برای فرزندش بازگو می‌کند. خاطراتی که از دوران نوجوانی آغاز می‌شود و تا وقایع معاصر امتداد دارد. نیما اکبرخانی در این اثر، به روزهای ابتدایی جنگ سوریه پرداخته و نقش مردم عادی ایران در این جنگ را برجسته کرده است.

مانند جلد پیشین، این کتاب نیز در ژانر تریلر (امنیتی) نوشته شده و تلاش دارد با ارائۀ جزئیات دقیق تاریخی و نظامی، فضایی واقعی و ملموس از وقایع سوریه را به مخاطب ارائه کند.

شنیدن کتاب صوتی عزرائیل (روزهای تاریک) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب صوتی عزرائیل (روزهای تاریک)

«خوب راستش رو بخوای نمی‌تونم به اون شب فکر نکنم. برای اینکه کمتر بهم فشار بیاد و کاملاً روانی نشم بیشتر اوقات سعی می‌کنم روی جزئیاتی متمرکز بشم که برام خیلی آزاردهنده نیست. مثلاً تا حالا کلی راجع به این فکر کردم که یارو چه اشتباه یا اشتباهاتی کرد که عاقبتش این شد. البته منظورم همه زندگیش نیست، اونجوری بخوام فکر کنم که خیلی اشتباه کرده که کارش به اون جا و اون اعمال رسیده. منظورم در مواجهه با ماست یا دقیق تر بخوام بگم در تقابل با مجتبی.

نتیجه گیری تا به امروزم به این ختم می‌شه که سه تا اشتباه مهلک کرده.

اولین اشتباهش اینکه اسیر نفس و غرور خودش شد. اجباری نداشت که بره برای مجتبی خود نمایی کنه و قدرت خودش رو به رخ اون بکشه. اصلاً مجبورهای اون سالن ما بودیم نه اون. اما خودش خواست و خودش عمل کرد. می‌خواست کاری کنه که به خودش حال بده. من براش جذاب نبودم اما قبل‌تر هم گفتم، مجتبی انقدری خوب بود که بدون اینکه خودش بخواد یا کاری بکنه خیلی‌ها تحریک می‌شدن با اون یه دست و پنجه‌ای نرم کنن و بتونن خودشون رو ثابت کنن.

دومین اشتباهش این بود که احتمالاً بر حسب تجربه روی کُپ‌کردن مجتبی حساب کرده بود. البته نمی‌شه اینطور قضاوتش کرد که حساب و کتابش خیلی غلط بوده چراکه در مورد من یکی کاملاً درست بود. من واقعاً توی یه حالت بی‌حسی و بی‌تفاوتی عمیق به سر می‌بردم که الآن هم اگر بخوام صادق باشم باید بگم هنوز هم از اون وضعیت به طور کامل خارج نشدم حالا متأسفانه یا خوشبختانه، بستگی به موقعیت و شرایط داره.»