مرگ بر مدرسه؛ کتابی که همه به خواندنش احتیاج داریم
مرگ بر مدرسه؛ کتابی که همه به خواندنش احتیاج داریم
نمیدونم چرا بیشتر ما از مدرسه بدمون میآد. حتی اگه خاطرات خوبی هم از مدرسه داشته باشیم، فکر میکنیم که اون دوران رو میشد با خاطرات بهتری پشت سر بذاریم. یا اونایی که دوست دارن به دوران مدرسهشون برگردن، به خاطر اینکه اکثر آدما از مدرسه بدشون میآد، حرفی نمیزنن و سعی میکنن بحث رو عوض کنن. کتاب صوتی مرگ بر مدرسه از آن کتابهایی است که بچهها با دیدن عنوانش جیغ میکشند و بلند میگویند: «آخ جون! بالاخره یکی حرف دل من رو زد!» و بزرگترها نچنچکنان از کنارش رد میشوند. کبری التج در این کتاب، داستان زندگی پسر نوجوان باهوش و شیطانی را روایت میکند که مثل بیشتر بچهها، هیچ علاقهای به مدرسه ندارد. او درست با ورود به کلاس هفتم، وارد یک انجمن سرّی هیجانانگیز میشود و ماجراهایی عجیب را از سر میگذراند.
«مرگ بر مدرسه» یکی از کتابهای نشر کودک و نوجوان «مهرک» هست که خانوم کبری التج اون رو نوشته و سعید شیخزاده هم گوینده این کتابه. وقتی که جلدش رو نگاه میکنین خیلی چیزها دستگیرتون میشه؛ پسری که توپ فوتبال دستشه و دستکش دروازهبانی داره و در دلش، یه مدرسه که به آتیش کشیده شده. انگار که جلد کتاب گویای همه چیز هست و قراره دل همه اونایی که از مدرسه خوشمون نمیآد خنک بشه. یا حداقل حال اونایی رو که از مدرسه خوششون نمیآد درک کنیم و ببینیم واقعاً چرا یه سریا اینقدر از مدرسه رفتن ناراحتن.
راپا پسری بااستعداد و زرنگ است که دوران ابتدایی را با بهترین نمرات سپری کرده. او مثل خیلی از نوجوانان از مدرسه و سر و کله زدن با ناظمها و معلمها بدش میآید و دوست دارد که وقتش را به کار هیجانانگیزتری اختصاص دهد. پدر و مادر راپا اعتقاد دارند که مدرسه خیلی هم جای خوبی است و برای اثبات این ادعا، هر کاری انجام میدهند. اما راپا هیچجوره دوست ندارد به مدرسه برود. بهخصوص حالا که کلاس هفتمی شده و مدرسهاش را عوض کرده. کتاب صوتی مرگ بر مدرسه در روز اول مهر شروع میشود: روز بدبختی راپا!
راپا در ابتدای ورود به مدرسه، حس خوبی ندارد؛ اما کمکم بعد از آشنایی با سجاد، شایان و مهراد، خودش را پیدا میکند. آنها انجمنی مخفی راه میاندازند و میخواهند در آن دشمن مشترکشان، یعنی مدرسه را نابود کنند. شنوندگان کتاب صوتی مرگ بر مدرسه هم اگر میخواهند وارد این انجمن شوند و نقشی ایفا کنند، باید آرام و زیر لب بگویند «مرگ بر مدرسه» و با روایت کبری التج در کتاب همراه شوند.
نکته داستان هم اینجاست که راپا اصلا مدرسه جدیدش رو دوست نداره. چرا؟ چون دلش برای دوستای قدیمیش تنگ شده و مدرسه رو دشمنی میبینه که میخواد به همه بچهها مخصوصا راپا آسیب بزنه. از طرف دیگه، راپا فکر میکنه به جای مدرسه میتونه کارهای بهتری انجام بده. کسی این فکر راپا رو خیلی جدی نمیگیره. همه معتقدن که این پسر توی مدرسه جدید هم میتونه موفق باشه و پدر و مادرش رو سربلند کنه.
اینجاست که نویسنده کتاب «مرگ بر مدرسه» چالش بینِ نرفتن به مدرسه و گوش دادن به حرف بزرگترها رو بهخوبی برای خواننده کتاب تصویرسازی میکنه. خصوصا رفتارهایی که آدمها اول دوره نوجوانی انجام میدن و حساسیتهایی که روی اونها وجود داره، خیلی خوب درک میشه.
اما چه چیزهایی به کمک راپا میاد که بتونه این چالش رو پشت سر بذاره و یکم از مدرسه خوشش بیاد؟
خیلی چیزها برای این کار وجود دارن. از رفتار پدر و مادر و ناظم مدرسه یعنی آقای نجاتی تا دخترخالهاش که یک سال ازش کوچیکتره و از همه مهمتر یاد و خاطره باباجی که همیشه توی ذهن راپا است و ازش کمک میگیره.
اینا چیزهایی هستن که یه نوجوان میتونه بهشون تکیه کنه، بهموقع ازشون کمک میگیره و میتونه از بحرانها بیاد بیرون.
چون کارهایی که راپا برای مبارزه با مدرسه انجام میده، اینقدر هیجانانگیزه که بهسادگی قابل کنترل نیست و اگه این آدمهایی که گفتم نبودن، دعوای مدرسه و راپا به این سادگیها تموم نمیشد.
کافیه که کتاب رو بخونین تا با اتفاقات هیجانانگیزی که برای راپا میافته همراه بشید. یکی از خوبیهای «مرگ بر مدرسه» اینه که نویسنده از قرار دادن شخصیت اصلی در دردسرهای کوچیک و بزرگ نمیترسه و از طرف دیگه، شخصیت اصلی رو هم مثل یک قهرمان، بدون اشتباه نمیبینه.
همین هم باعث میشه که همراهی شما با «راپا» بیشتر از قبل باشه و با خوندن کتاب انگار شما هم دنیای این پسر نوجوان رو بهتر درک میکنید.
اصلا وقتی این کتاب رو خوندید خیلی دقیقتر از قبل به اطرافتون نگاه میکنید و متوجه میشید که در هرجای خوبی مثل خانواده و هر جایی که دوستش ندارید مثل مدرسه، آدمهای مختلف و متفاوتی وجود دارن که هر کدوم برای رفتارشون دلیلی دارن. امیدوارم با خوندن این کتاب، این نکته رو هم به خودتون یادآوری کنید که مدرسه بخشی از زندگی ماست. بخشی که ما نمیتونیم از زندگیمون حذفش کنیم، ولی میتونیم کاری کنیم که برامون دوره خاص و متفاوتی باشه و هر وقت که یادش میافتیم لبخند بزرگی به لبمون بشینه.
کبری التج مادر دو نوجوان است و دغدغههای نوجوانان امروزی را بهخوبی درک میکند. او نام «راپا» را روی شخصیت اصلی کتابش میگذارد که در زبان مازندرانی به معنی چشمبهراه و منتظر است. اسمی جدید و زیبا که با شنیدن کتاب صوتی مرگ بر مدرسه، میفهمید که معنای آن چه تناسبی با شخصیت اصلی کتاب دارد. نویسنده برای نگارش این رمان، خودش را جای نوجوانان گذاشته و در مواردی، از تجربیات خودش هم کمک گرفته. شخصیت اصلی کتاب او یک پسر است؛ زیرا پسرها افکار و احساساتشان را بیشتر نشان میدهند و شیطنت و بازیگوشیشان ممکن است برای مخاطبان کتاب جذابتر باشد. یکی از نکات مثبت داستان مرگ بر مدرسه این است که نویسنده هیچوقت سعی ندارد نوجوانان را نصیحت کند یا رفتار آنان را مورد قضاوت قرار دهد. برای همین مخاطب نوجوان با شخصیتهای اصلی رمان بیشتر ارتباط خواهد گرفت.
شاید بتوان گفت کتاب صوتی مرگ بر مدرسه اثری است برای اصلاح مدرسه. ساختار مدرسهها به شکل یک کارخانه طراحی شده: بچهها وارد مدرسه میشوند، طبق قواعد معین و تغییرناپذیری با آنها رفتار میشود و از آنها توقع میرود که خودشان را با شرایط مدرسه وفق بدهند. چنین روشی سالهاست که اجرا میشود و آرامآرام، ناکارآمدیاش آشکار میگردد. کبری التج در رمان مرگ بر مدرسه از زاویهدیدی انتقادی به نظام آموزشی مینگرد و سعی دارد مسئولان، معلمان و دانشآموزان را متوجه مشکلات موجود کند.
نشر مهرک که واحد کودک و نوجوان انتشارات سوره مهر محسوب میشود، رمان مرگ بر مدرسه را منتشر کرده. سعید شیخزاده با همکاری گروه فرهنگی – هنری سماوا نسخهی صوتی این کتاب را با زیبایی هرچه تمامتر اجرا کرده است.
کتاب صوتی مرگ بر مدرسه برای چه کسانی مناسب است؟
کتاب صوتی مرگ بر مدرسه برای ردهی سنی نوجوانان مناسب است. اگر در نظام آموزشی فعالیت دارید یا فرزندتان نوجوان است، برای آشنایی با دیدگاههای این گروه سنی، این اثر کبری التج را بخوانید.