کتاب صوتی انسان در جستجوی معنا
کتاب صوتی انسان در جستجوی معنا، شرح زندگینامهای از ویکتور فرانکل است که در آن سعی دارد تا از نظریۀ خود یعنی معنادرمانی یا لوگوتراپی دفاع کند. این کتاب مشهور، بازنمای حالات درونی یک زندانی در اردوگاه کار اجباری آشوویتس است. فرانکل، در این کتاب، قدرت عشق به زندگی را به عنوان عاملی برای نجات زندانیان بازمانده از آن دوران مورد بررسی قرار داده است. نسخۀ صوتی این کتاب با صدای داوود حیدری، مجری برنامۀ راه شب، به کوشش نشر سنگ و سماوا صوتی شده و جز 10 کتاب پرفروش 1401 سماوا است.
دربارۀ کتاب صوتی انسان در جستجوی معنا
بین سالهای 1942 تا 1945، نیروهای آلمان نازی ویکتور فرانکل را به خاطر یهودی بودن در اردوگاههای هولناک کار اجباری زندانی کردند. او در کتاب انسان در جستجوی معنا (Man’s Search for Meaning) وضعیت زندگی خود را در این برهۀ حساس و سخت توضیح میدهد و از اهمیت حفظ امید و روحیه میگوید.
از سوی دیگر او در مقام یک روانشناس و روانپزشک، براساس تجربیات شخصی خود، ضرورت جستجوی معنای زندگی را در دشوارترین شرایط برایتان شرح میدهد. درواقع فرانکل معتقد است که ما نمیتوانیم از رنج دوری کنیم اما قادریم که چگونگی کنار آمدن با آن را انتخاب کنیم و معنایی جدید و امیدبخش بیابیم.
نویسنده در این اثر تلاش کرده تا خاطرات خود و سایر زندانیان را در اردوگاههای نازیها روایت کند و در پس آنها مکتب فکری خود با نام «معنا درمانی یا لوگوتراپی» را به شما معرفی نماید.
کتاب صوتی انسان در جستجوی معنا به خوبی تلاش انسان برای زنده ماندن را به تصویر میکشد و سرچشمۀ قدرتی را به شما معرفی کند که فرانکل را سرپا نگه داشت. چرا که خود او در همان دوران والدین، برادر و همسر باردار خود را از دست داده بود و هیچ امیدی به زندگی کردن نداشت. سرانجام پس از پایان جنگ و آزاد شدن از دست آلمانیها خاطرات و تجربیات خود را نوشت که ثمرۀ آن شاهکاری است به یادماندنی.
همچنین یکی از نکات جذاب و تاثیرگذاری که با آن مواجه میشوید، آن است که در آخرین اردوگاهی که ویکتور زندانی بود، از هر بیست و هشت اسیر تنها یک نفر زنده میماند؛ سایر افراد یا کشته میشدند یا خودکشی میکردند. او پس از تحقیقات بسیار به این واقعیت رسید که بازماندگان بهترینها نبودهاند، بلکه افرادی بودهاند که به امید رسیدن به معنای زندگی تا انتهای جنگ زنده ماندند.
فرانکل در «انسان در جستوجوی معنا» سعی میکند تا با بیان دردهایش به خواننده بفهماند که چطور میتوان زیر بار این حجم از رنج زنده ماند و معنا و امیدهای تازهای برای زیستن پیدا کرد. او معتقد است هر انسانی باید یک دلیل برای زنده ماندن داشته باشد و بر پایۀ همین عقیده در کتاب تلاش میکند به ما نشان دهد چگونه در شرایط دشوار زندگی را با مفهوم تازهای درک کرده است.
نظر یک کاربر دربارۀ کتاب انسان در جستجوی معنا:
از وقتی خواندنش را آغاز کردم، جز به ضرورت رهایش نکردم. این کلمات فقط برای خاطرهگویی و تحلیل روانشناختی و فلسفی نبودند. من لابهلای تکتک واژهها همدلیِ دلسوزانه و شفقتآمیزی با نوع انسان میدیدم که گمشدۀ بسیاری از شعارها و ادعاها و توصیههاست.
چقدر مهم است که انسان را موجودی بسیط و تکساحتی ندانیم که باید مسیری مشخص را طی کند؛ که میشود مسیرش را جهت داد یا حتی پیشبینی کرد؛ که میشود پاسخی واحد به پرسشهایش داد یا یکدست تربیتش کرد. چقدر مهم است که همگان را به چوب قضاوت و خطکش خوب و بد، ما و غیر ما، از ما و بر ما نرانیم. و ایبسا فروش میلیونها نسخه از این کتاب در سراسر جهان، از باب رعایت همین همدلی و شفقت بوده است.
با خواندنش گذر زمان را حس نمیکردم؛ نه خودم بودم و نه در این مکان و زمان. شاید جایی که ناخودآگاه از آن میترسیدم… و یا میگریختم.
در پیشگفتار این کتاب آمده است:
دکتر فرانکل روانپزشک و نویسنده، گاهی از بیماران خود که از اضطرابها و دردهای کوچک و بزرگ رنج میبرند و شکوه میکردند میپرسید، «چرا خودکشی نمیکنید؟» او اغلب میتوانست از پاسخ بیماران خط اصلی رواندرمانی خویش را بیابد. در زندگی هرکسی، چیزی وجود دارد. در زندگی یک نفر عشق وجود دارد که او را به فرزندانش پیوند میدهد؛ در زندگی دیگری، استعدادی که بتواند آن را به کار گیرد؛ در زندگی سومی شاید تنها خاطرات کشداری که ارزش حفظ کردن دارد. یافتن این رشتههای ظریف یک زندگی فروپاشیده، بشکل یک انگاره استوار، از معنا و مسئولیت، هدف و موضوع مبارزهطلبی «لوگوتراپی» است، که تعبیر در فرانکل «از تحلیل اگزیستانسیالیستی» نوین (هستی درمانی) است.
درباره ویکتور فرانکل
ویکتور فرانکل نویسنده، روانشناس و عصب شناس اتریشی متولد 26 مارس 1905 در شهر وین اتریش است. او در خانوادهای یهودی به دنیا آمد که این دلیل کافی بود تا سالها بعد در اردوگاه آشویتس زندانی شود. علاقهی او به روانشناسی از همان کودکی در او شکل گرفت و بعد از اتمام تحصیلات دورهی دبیرستان، ویکتور فرانکل به دانشگاه علوم پزشکی وین رفت و در آنجا مشغول مطالعهی پزشکی شد و مدرک تخصصی خودش را در رشتهی روانپزشکی و عصب شناسی گرفت. تمرکز فرانکل در آن دوران بر موضوعاتی مانند افسردگی و خودکشی بود.
ویکتور فرانکل که از سالهای دبیرستانش آغاز به نوشتن مقالاتی دربارهی روانشناسی و روانپزشکی کرده بود، در دوران دانشجویی به این عادت خود ادامه داد و به همین صورت بود که بیشتر از سی کتاب نوشت.
وی بین سالهای 1930 و 1938 در بیمارستان روانی وین، رئیس بخش خودکشی زنان بود و بعد از حملهی آلمان به اتریش در سال 1938، فرانکل کار خود را به عنوان عصبشناس و روانپزشک خصوصی آغاز کرد. ویکتور فرانکل یکی از معدود کسانی است که موفق به دریافت مدرک دکتری افتخاری از 120 دانشگاه جهان شده است.
ویکتور فرانکل در دوم سپتامبر 1997 در شهر وین اتریش درگذشت.
بریدهای از برنامه کتاب باز دربارۀ کتاب صوتی انسان در جست و جوی معنا و ویکتور فرانکل:
نقل قولهای کتاب انسان در جستجوی معنا:
- «وقتی که ما دیگه توانایی تغییر یک موقعیت رو نداریم، با تغییر خودمون به چالش کشیده میشیم.»
- «هر چیزی میتونه از یه انسان گرفته شه به جز یک چیز: آخرین مورد از آزادیهای بشر، انتخاب رفتار فرد در هر شرایطی، انتخاب راه یک شخص.»
- «هدف خود رو بر مبنای موفق شدن قرار نده. هر چقدر که بیشتر به عنوان یه هدف روی اون تمرکز کنی، بیشتر از دستش میدی. موفقیت هم مثل خوشحالی نمی تونه دنبال بشه؛ باید خودش به دنبال چیزی اتفاق بیفته و فقط وقتی اتفاق میافته که اثر جانبی ناخواستۀ فداکاری یه فرد باعث میشه که هدفش رو مقدم بر خود در نظر بگیره و یا در نهایت تبدیل به فردی بشه که دیگه خودش نیست. خوشحالی و خوشبختی خودش باید اتفاق بیفته، برای موفقیت هم همین مورد صادقه: شما باید با اهمیت ندادن به اون باعث اتفاق افتادنش بشین. من میخوام که شما به اون چیزی که وجدانتون ازتون میخواد انجام بدین،گوش بدین و برای انجام اون با دانش خود تلاش کنین. بعد از اون، شما طوری زندگی میکنین که در طولانی مدت تأکید میکنم، طولانی مدت، موفقیت شما رو دنبال میکنه چون شما دیگه در موردش فکر نمیکنین.»
- «اونهایی که دلیلی برای زندگی خودشون دارن، میتونن هر وضعیتی رو تحمل کنن.»
- «هیچ دلیلی برای خجالت کشیدن از اشکها وجود نداره، اشکها شهادت میدن که یه انسان شجاعت به خرج داده، شجاعت رنج کشیدن.»
- «یه واکنش غیرعادی به یه موقعیت غیرعادی، رفتار عادیای به شمار میاد.»
- «عشق تنها راه گیر انداختن یه فرد در درونیترین هستۀ شخصیتی اونه. هیچکس نمیتونه به طور کامل از ذات یه انسان آگاهی پیدا کنه مگر این که اون رو دوست داشته باشه. عشق باعث میشه که ویژگیها و خصوصیات ذاتی معشوق خود رو ببینیم؛ و حتی بیشتر، میشه متوجه شد که کدوم یک از این ویژگیها بالقوه هستن و کدوم یکی از اونها هنوز فعال نشده ولی در آینده فعال خواهند شد. با آگاه کردن اون از این که میتونه چطور باشه و در آینده به چه فردی تبدیل بشه، باعث میشه که پتانسیلهای اون به شکل عملی نمود پیدا کنن.»
- «در نهایت، انسان نباید بپرسه که معنای زندگیش چه چیزیه، بلکه باید بدونه که این سوال باید از خودش پرسیده بشه. به طور خلاصه، هر فرد توسط زندگی به سوال کشیده میشه؛ و اون فقط با جواب دادن به زندگی خودش، میتونه به زندگی جواب بده؛ اون فقط در صورتی میتونه در مقابل زندگی پاسخگو باشه که یه فرد مسئولیت پذیر باشه.»
- «در برخی از موارد، رنج کشیدن باعث میشه که یه چیزهایی برامون معنا پیدا کنن، مثل معنای فداکاری و ایثارگری.»
- «پس طوری زندگی کن که اگه بار دوم هم بهت فرصت داده میشد همونطور زندگی میکردی و طوری که انگار الان هم به اندازه ی همون بار اول اشتباه میکنی.»
- «هیچکس نباید دیگران رو قضاوت کنه مگر این که خودش رو به جای اون فرد بذاره و بدونه که در همون موقعیت مشابه کارهای اون رو انجام نمیده.»
- «برای اولین بار در طول زندگیام من حقیقت رو طوری دیدم که انگار توسط چندین شاعر در موردش سروده شده و توسط چندین متفکر اعلان شده بود. این حقیقت که عشق والاترین هدفیه که یه انسان میتونه داشته باشه و بعد به معنای بزرگترین راز انسان چنگ زدم که هم شعرا و هم متفکران اون رو باور دارن و بیانش میکنن: رستگاری انسان فقط و فقط در گرو عشق قرار داره.»
- «مهم نیست که ما چه انتظاری از زندگی داشتیم، بلکه این مهمه که زندگی از ما چه انتظاری داره. ما نیاز داریم که دیگه به دنبال معنای زندگی نباشیم و به جای اون به چشم افرادی به خودمون نگاه کنیم که توسط زندگی به سوال کشیده شدن، روزانه و حتی هر ساعت. پاسخ ما باید در عمل و یه جریان درست باشه نه این که فقط در قالب حرف و عقیده بیان بشه. دست آخر، زندگی به معنای پذیرش مسئولیت برای پیدا کردن بهترین جواب در مقابل مشکلاته و انجام وظایفی که به شکل ثابتی به عهدۀ هر فرده.»
- «خوشبختی نباید دنبال بشه بلکه باید خودش اتفاق بیفته.»
- «من هیچ کار خوبی که برام انجام شده رو فراموش نمیکنم و بخاطر بدی هیچکس از اون بیزار نمیشم.»
- «برای ترسیم یه شباهت: رنج کشیدن انسان شبیه به رفتار یه گازه. اگر مقدار مشخصی از گاز به داخل یه اتاق خالی پمپاژ بشه، به طور کامل داخل اون اتاق رو پر میکنه، مهم نیست که اتاق چقدر بزرگ باشه. بنابراین، رنج و درد نیز به طور کامل ذهنیت و روح فرد رو پر می کنه، مهم نیست که رنج بزرگ باشه یا کوچک. بنابراین، اندازۀ رنج و دردی که انسان متحمل میشه، مطلقا نسبیه.»
- «عشق فراتر از بعد فیزیکی شخصی که دوستش داریم، قرار داره. باعث میشه که به عمیقترین مفاهیم روح اون و درونش پی ببریم. حتی مهم نیست که تو اون لحظه حاضر باشه یا حتی زنده باشه، هیچ وقت اهمیت اون فرد برای ما از بین نمیره.»
برخی از نظرات شنوندگان کتاب انسان در جست و جوی معنا در پلتفرمها:
- در مقایسه با بقیه نسخههای همین کتاب ، من با صدای آقای حیدری ارتباط بیشتری گرفتم. سرعتشون هم خوب بود نه تند بود نه کند.
- با عرض سلام و ادب اول تشکر از فیدیبو و بعد تشکر ویژه از استاد داوود حیدری و صدای گرم شون کتاب بسیار عالی و واقعا در این زمانه خواندن یا شنیدنش برای همه لازم و ضروریه شاید کمی تخصصی باشه و برای گروه روانشناسی عالی باشه، ولی جدا از بحثهای فنی، مابقی کتاب شنیدنش برای همه خالی از لطف نیست.
- حداقل باید دو بار گوش دادن بشه تا تازه به عمق معنی و قشنگی کتاب دست پیدا کرد. برای علاقهمندای روانشناسی هم میتونه دریچۀ آشنایی خیلی خوبی با نویسنده کتاب باشه.
- کتاب بسیار جالبی هست و توصیف دقیق و با جزئیات از رنجهای روزمره ساکنان اردوگاههای کار اجباری، البته فصل پایانی مبحث تخصصی روانشناسی هست که شاید برای مخاطب عادی جالب نباشه، صدای گوینده بسیار گرم و مناسب محتوای کتاب بود.
- کتابهای راونشناسی زیاد علاقهمند نبودم ولی این کتاب خیلی متفاوت بود و از خواندن آن لذت بردم حتماً یکبار دیگر گوش خواهم داد.
- واقعا درجه یک مخصوصا قلم ویکتور فرانکل بینظیر و گویندگی اقای حیدری که درجه یک بود راضیم.