یک محسن عزیز اثر برگزیده کتاب سال تبریز شد
یک محسن عزیز اثر برگزیده کتاب سال تبریز شد
«یک محسن عزیز»، روایتی از زندگی شهید محسن وزوایی به قلم فائزه غفار حدادی است که در بخش انقلاب اسلامی و دفاع مقدس جایزه کتاب سال تبریز به عنوان اثر برگزیده معرفی شد.
کتاب یک محسن عزیز، روایتی داستانی و مستند از زندگی شهید محسن وزوایی را به تصویر کشیده است. سند روایتها هم عموماً خاطرات افراد است؛ خاطراتی که خود شخص ثبت و ضبط کرده یا خاطرات اطرافیان او.
از محاسن این کتاب که نثر ساده و شیرین است.با این که ماجرا از قبولی شهید وزوایی در کنکور آغاز می شود، باز هم در ابتدای کتاب با اطناب مواجه هستیم. مخاطب این کتاب اگر حوصله به خرج دهد، وارد ماجراهای شیرینی می شود که جدا شدن از کتاب برایش سخت می شود. از این جا به بعد ما دیگر فقط با یک محسن عزیز طرف نیستیم. ما وارد لانۀ جاسوسی شده و از کم و کیف ماجرا مطلع می شویم. سپس به ساختار سپاه و ناخالصیهای آن می رسیم. در ادامه هم جنگ و جبهه و قلههای بازی دراز، و در نهایت به جبهۀ جنوب می رسیم و لشگر ۲۷ و شهید حاج احمد متوسلیان.
محسن وزوایی را نمی شود جدا از حوادث پیرامونش روایت کرد. نویسندۀ این کتاب هم بنا به ضرورت پا را فراتر گذاشته، اسناد زیادی را بررسی کرده است؛ از جمله نامههای شهید وزوایی به خواهرش و نوارهای صوتی و تصویری مصاحبههای رادیویی و تلویزیونی که تقریباً امیدی به پیدا شدن آنها نبوده. بررسی اسناد و مدارک مربوط به عملیاتها، خواندن کتابهایی مربوط به آن دوران خاص و پیدا کردن راویان دسته اول و توضیحات دقیق نویسنده در مقدمۀ کتاب در مورد یافتن و بررسی اسناد باعث شده که مخاطب مطمئن باشد که با یک روایت معتبر مواجه است.
ماجرای یک روایت مستند که به صورت داستانی نوشته شده است. فائضه غفار حدادی برای نگارش این کتاب از لحنی داستانی استفاده کرده و حتی وارد ذهن افراد، مخصوصاً شخصیت اصلی کتاب شده است. استفاده از این روش از یک طرف موجب لطافت نثر شده، اما از طرفی مستند بودن اثر را زیر سؤال می برد. نویسنده اما برای این مشکل تمهید ویژه ای اندیشیده است. همۀ این تخیلات با عبارات «اگر، ای کاش، شاید و…» ذکر شده اند؛ خیالاتی که به لطافت متن و روانی نثر کمک کرده اند.
گزیدهای از کتاب یک محسن عزیز:
کمی جلوتر موحد از داخل یکی از سنگرها درآمد و با دیدن محسن دلش گرم شد. انگار که مادرش را بعد از کلی اتفاقات خطرناک دیده باشد. با حرارت بغلش کرد و از اینکه دید گلوی محسن تیر خورده ناراحت شد.
– تو با این وضعت چرا اومدی تا اینجااااا؟ بیا برو پایین ببینم بچه پررو!
محسن لبخند زد. نمی توانست حرف بزند. اما احساس کرد اگر لب هایش را کمی باز کند و دهانش را زیاد تکان ندهد، می تواند چیزهایی بگوید.
– بچه پررو خودتی!
این را نمی گفت خیلی سخت می گذشت بهش
این کتاب «جایزه کتاب سال تبریز» به عنوان میعادگاهی برای اصحاب فرهنگ و هنر، صاحبنظران و پژوهشگران و فعالان حوزه چاپ و نشر کتاب و یکی از مهمترین رویدادهای فرهنگی آذربایجان، هم اینک به یک نهاد علمی و فرهنگی بالنده در عرصه ملّی تبدیل شده است.
این جایزه با نگاه به ارزشهای اسلامی، ایرانی و بومی و با هدف کمک به ارتقای کیفیت کتاب، حمایت از نویسندگان، تصویرگران و ناشران، شناسایی و رتبه بندی آثار ارزشمند و معرّفی آن به مخاطبان و جلب توجّه عمومی به موضوع کتابخوانی در آذربایجان و به منظور معرفی کتابهای برگزیده و شایسته تقدیر در حوزههای متنوع علوم و فنون برگزار میشود.
معیارهای ارزیابی و داوری آثار در این جایزه، تاثیرگذاری در ارتقای سطح علمی جامعه، پایبندی به ارزشهای اسلامی، اخلاقی و انسانی، تازگی و نوآوری، رعایت استانداردها در فصل بندی، نگارش، پاکیزگی و آراستگی ظاهری کتاب از حیث کیفیت چاپ، ویراستاری، صفحه آرایی و طراحی جلد است.